نصب و اذن عام برای اجرای احکام خدا معرفی می شدند. (۱)

بدین‌سان می‌توان نتیجه گرفت كه حاكمیت در اندیشه اسلامی، ریشه در حاكمیت مطلق الهی دارد و در هر مرتبه از حاكمیت، این اصل باید رعایت گردد.

چنان که پیشتر به تفصیل بحث شد، حاکمیت الهی در «اصل امامت» تجسم یافته است. رهبر الهی که دارای دو ویژگی علم و عصمت است، عهده دار ولایت و هدایت امت می گردد و تنها اوست که منصوب از طرف خداوند برای چنین وظیفه خطیری است. در عصر غیبت علی رغم حضور ولایت معصوم و تاثیرگذاری امام عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه‌الشريف در هستی و حیات مردم ، اما شئوون اداره امور ظاهری امت به دست نائبان عام حضرت قرار می گیرد. به این ترتیب، ولایت فقیه به عنوان نیابت عام از طرف معصومان یکی از وجوه حاکمیت اسلامی است.

۳. نقش مردم در حاکمیّت

از آن‌چه گفتیم نباید تصور كرد كه نظام سیاسی اسلام، بر نقش یک سویه حاكمان تأكید می‌كند و به نقش مردم به عنوان اعضای جامعه توجهی ندارد. بلكه بر عكس، وظیفه اصلی در برقراری حكومت قسط و قانون را خود مردم بر عهده دارند. مردم با آگاهی از برنامه هدایت‌بخش الهی ، از فرمانبری نسبت به طاغوت‌ها و غاصبان پرهیز می‌كنند و با تمسّک به پیامبران و اوصیای ایشان و یا انسان‌های آگاه و پاک‌سرشتی كه از سوی آنان مشخص شده‌اند، به زمینه‌سازی برای اجرای برنامه‌های سعادت‌آفرین دین اقدام می‌كنند.

﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْـميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. (۲)

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند.

از سوی دیگر، در مواردی که اسلام قوانین ثابت و دایمی وضع نکرده است و با گذشت

___________________

) رک: به مبحث امامت در همین كتاب، درس ۴۶.

) حدید / ۲۵.

۵۴۴۱