۲. حدیث لوح حضرت زهرا عليهاالسلام
«حدیث لوح» یکی از نصوصی است که دوازده امام عليهمالسلام را با بیان ویژگیهایی از هر کدام، یک به یک نام میبرد و معرفی میکند، و شرح آن بدین قرار است که امام صادق عليهالسلام فرمود:
پدرم محمد بن علی الباقر عليهماالسلام روزی به جابر بن عبدالله انصاری گفت: جابر! سخنی با تو داشتم ... فرصتی پیش آمد و امام با جابر خلوت نمود و به گفتگو پرداختند. در این گفتگو امام از جابر خواست تا آنچه را که در جریان مشاهده لوحی که در دست جدّهاش حضرت فاطمه عليهاالسلام دیده بود برای او بازگو کند.
جابر پاسخ داد: «شهادت میدهم که روزی در ایام حیات رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم مادرت فاطمه عليهاالسلام را ملاقات کردم تا ولادت حسین را به او تبریک بگویم که در دستان آن بانوی بزرگ، لوح سبزینهای را دیدم که گمان کردم زمرّد است؛ در آن لوح، کتاب سفیدی را که به درخشندگی خورشید بود مشاهده کردم. به آن حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد! این لوح چیست؟ فاطمه عليهاالسلام فرمودند: «این لوحی است که خداوند ـ عزّ وجلّ ـ آن را به رسولش محمد مصطفی اهدا نمود. در این لوح نام پدر و همسر و فرزندانم و نام اوصیا و امامانی که از نسل فرزندم هستند ذکر شده است. پدرم رسول الله آن را به من بخشیده است تا با نگاه کردن در آن دلم شاد شود». جابر آنگاه اضافه نمود: «سپس مادرت فاطمه عليهاالسلام آن لوح را در اختیار من قرار داد و آنچه در لوح نوشته شده بود خواندم و نسخهای از آن نوشتم».
امام صادق عليهالسلام در ادامه روایت میفرماید:
«آنگاه پدرم به جابر فرمود: جابر! آیا آن نسخه هنوز هم در دست توست؟ آیا آن را بر من عرضه میکنی؟ جابر بن عبدالله گفت: آری. آنگاه پدرم با جابر همراه شد تا به منزل جابر رسیدند. جابر صحیفهای از پوست نازک آورد، آن را گشود و به رؤیت پدرم رسانید. پدرم به جابر فرمود: جابر! حال به صحیفهای که در نزد توست بنگر تا برای تو از حفظ بخوانم. جابر به نسخهای که در دستش بود، نگریست و پدرم تمام مطالب صحیفه را از حفظ برای جابر خواند. سوگند به خدا حرفی از کلام امام با حرفی از صحیفهای که در دست جابر بود مخالف نبود. پس از آنکه قرائت امام به پایان رسید جابر گفت: خدای بزرگ را شاهد میگیرم که آنچه در صحیفه نزد فاطمه عليهاالسلام دیدم همین بود که شما خواندید». (۱)
متن این لوح در منابع شیعه گزارش شده است.
___________________
(۱) غیبت طوسی، ص ۱۴۳ - ۱۴۶؛ احتجاج، ج ۱، ص ۶۷ - ۶۸؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۹۵ - ۱۹۷.