این آیات ابتدا خلقت انسان نخستین و سپس خلقت نسل انسان را كه از « ماء مهین» است یادآور میشود و آنگاه حكم كلى را كه شامل انسان نخستین و نسل اوست، بیان مىدارد وبا تعبیر « سوّاه» نشان میدهد که انسان را در این مرحله، موزون و به هنجار میکند و آفرینششان را كامل میگرداند. اینک که جنین همه انسانها كامل شد، یا آفرینش انسان نخستین تمام گشت، در آنها از روح خود مىدمد.
چنان که گذشت، این مورد یگانه آیهاى است كه در آن، درباره همه انسانها تعبیر «نفخ روح» به كار رفته است.
۶ـ معنای انتساب روح به خدا
چنان که دیدیم، در آیات متعدّد، خداوند روح را به خود نسبت داده است، نظیر: ﴿مِن رُّوحِى﴾ (۱) ، ﴿مِن رُّوحِنَا﴾ (۲) و ﴿مِن رُّوحِهِ﴾ (۳) .
از روایات برمیآید كه در صدر اسلام و در زمان ائمه اطهار این توهم برای برخی پیش آمده بود كه گویا چیزی یا جزئی از خدا در انسان وجود دارد. البته كم یا بیش در برخی مكاتب بشری نیز چنین گرایشهایی به چشم میخورد. گاهی بیان میشود كه انسان از دو عنصر الهی و شیطانی شكل یافته است و چه بسا وجود همین اندیشه در ذهن گویندگانِ آن، موجب شده است كه بپندارند انسان در تكامل خود، سرانجام خدا خواهد شد!
شاید از همین روست که از امام معصوم عليهمالسلام درباره حضرت آدم پرسیدهاند:
«هَلْ كَانَ فِيهِ مِنْ جَوْهَرِيَّةِ الرَّبِّ شَيْء». (۴)
آیا چیزی از جوهریت خداوندی در او وجود دارد؟
___________________
(۱) حجر / ۲۹؛ ص /۷۲.
(۲) انبیاء / ۹۱؛ تحریم / ۱۲.
(۳) سجده / ۹.
(۴) رجال کشی، ص ۴۹۵؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۹۲.