درس شصت و هفتم
جامعه و حكومت

اینک که تأثیر جدی جامعه بر رشد و کمال انسان روشن گشت، جا دارد که از دیدگاه اسلام در باب مدیریت اجتماعی و ابعاد آن سخن به میان آید. در این درس با تبیین نقش نهادهای اجتماعی و جایگاه حکومت در اسلام، به نقش دین و مردم در حاکمیت پرداخته می‌شود.

تاكنون از نسبت فرد و جامعه سخن می‌گفتیم و شرایط تأثیرگذاری جامعه بر افراد و نیز چگونگی تأثیر آحاد بر جامعه مورد بحث قرار گرفت. این اصل كلی در همه ابعاد و برنامه‌های مكتب اسلام، تجلّی یافته است و از این زاویه می‌توان به تصویری جامع از جهان‌بینی اسلامی دست یازید.

یكی از مصادیق روشن برای این قاعده كلّی، ماهیت حكومت و وظائف متقابل دولت و مردم است. اسلام با ارائه یک نظریه دقیق و هماهنگ از نسبت فرد، جامعه و حكومت،‌ حقوق و مسئولیت‌های هر كدام را معین ساخته است. در اینجا به صورت مختصر، به این موضوع می‌پردازیم تا در خلال آن، روشن شود كه در تفكّر اسلامی همه ابعاد نظری و علمی _ از توحید تا امامت و از انسان‌شناسی تا مباحث اجتماعی و حقوقی_ چگونه در هم تنیده است. (۱)

۱. نهادهای اجتماعی

هدف از زندگی اجتماعی این است كه نیازهای افراد جامعه به بهترین وجه، تأمین شود و وسایل پیشرفت و تكامل آنان فراهم گردد. این مهم توسط نهادهای اجتماعی جامه عمل می‌پوشد. نهادهای اجتماعی عبارتند از امور و شئون مهم و اجتناب‌ناپذیر زندگی اجتماعی بشر. به عنوان مثال، «اقتصاد» یكی از نهادهای اجتماعی است که بخش

___________________

) برای توضیح بیشتر رک: سبحانی، الگوی جامع شخصیت زن مسلمان.

۵۴۴۱