۲. اجتماعی بودن انسان
انسان موجودی است که نیازمند روابط اجتماعی است و بدون حضور در اجتماع، هیچ گاه از عهده پاسخگویی به نیازهای متنوع زندگی خویش بر نمیآید. طبیعی است که پذیرفتن هر محیط و اجتماعی به معنای متعهد شدن نسبت به شرایط و مقررات ویژه آن محیط است. اسلام نیز به عنوان دینی که پاسخگوی نیازهای ضروری روحی و جسمی انسانها در تمام عصرها و مکانهاست، نه تنها روابط سازنده اجتماعی را مورد تأیید قرار داده و امضاء کرده است بلکه با پایهگذاری برخی از اصول در روابط اجتماعی، اهمیت آنها را به جامعه ایمانی گوشزد کرده است.
اجتماعی بودنِ زندگی انسان بدین معناست که بسیاری از زوایای زندگی او، ماهیت اجتماعی دارد؛ یعنی از طرفی، نیازها، بهرهها و برخورداریها، کارها و فعالیتهای انسان ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کار در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسّر نیست، و از طرف دیگر، نوعی اندیشهها، ایدهها، خُلق و خویها بر عموم مردم حکومت میکند که به آنها وحدت و یگانگی میبخشد. به تعبیر دیگر، جامعه عبارت است از مجموعهای از انسانها که در بند یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطهورند.
نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه زندگی، انسانها را آن چنان به یکدیگر پیوند میزند و زندگی را وحدت میبخشد که افراد را در حکم مسافرانی قرار میدهد که در یک هواپیما یا یک کشتی سوارند و به سوی مقصدی در حرکتاند و همه با هم به منزل میرسند و یا همه با هم از رفتن میمانند و همه با هم دچار خطر میگردند و سرنوشت یگانهای پیدا میکنند. (۱)
از آیات کریمه قرآن استفاده میشود که اجتماعی بودن انسان در متن خلقت و آفرینش او پیریزی شده است:
___________________
(۱) مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، جامعه و تاریخ، ص ۱۷ - ۱۹.