«إِنَّا وَجَدْنَا كُلَ مَا أَحَلَ اللهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى فَفِیهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَبَقَاؤُهُمْ، وَلَـهُمْ إِلَیهِ الْـحَاجَةُ الَّتِی لَا یَسْتَغْنُونَ عَنْهَا؛ وَوَجَدْنَا الْـمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْیاءِ لَا حَاجَةَ بِالْعِبَادِ إِلَیهِ، وَوَجَدْنَاهُ مُفْسِداً دَاعِیاً الْفَنَاءَ وَ الْـهَلَاكَ». (۱)
مییابیم آنچه خداوند متعال حلال كرده است، صلاح و بقای بندگان در آنها بوده است و بقای ایشان وابسته به آن است، و همگی به آن نیاز دارند به گونهای که هیچ وقت از آن بینیاز نمیشوند. در مقابل، مییابیم آنچه را كه خداوند حرام كرده است، مواردی است که بندگان به آن محتاج نبوده، و آنها سبب نابودی و هلاک بندگان میشدهاند.
از بُعد اجتماعی نیز میتوان بر لزوم قوانین الهی استدلال کرد. انسان موجودی اجتماعی است و برای برآوردن نیازهای خود، به ناچار باید در اجتماع زندگی کند و به تقسیم کار میان اعضای جامعه بپردازد. امّا از سوی دیگر، شکلگیری یک جامعه سالم، نیازمند نظم و امنیت است و این مهم تنها از طریق وضع قوانین دقیق که تأمین کننده مسئولیتها و حقوق کلیه افراد باشد، به دست میآید. اما قوانین بشری به دلیل آنکه برخاسته از دیدگاه محدود و منافع شخصی و گروهی است، نمیتواند به نیازهای عموم اقشار جامعه پاسخ گوید و در نتیجه اعتماد و آرامش را در میان آحاد اجتماع برقرار سازد. در اینجا نیز تنها با اتکا به قوانین الهی است که میتوان صلح، امنیت و انضباط را به طور حقیقی برقرار ساخت.
تا اینجا بر ضرورت وجود قوانین الهی استدلال کردیم ولی باید دید که این قوانین را چگونه میتوان به دست آورد.
باید توجّه داشت که هیچ یک از افراد بشر از ناحیه خود، ابزاری ندارد تا با خداوند متعال ارتباط برقرار کند و اوامر و نواهی الهی را دریافت نماید.خداوند متعال در مقام پاسخگویی به این نیاز بشر، به لطف خویش، با فرو فرستادن انبیاء، راه دستیابی به مصالح و مفاسد آنها را فراهم ساخته است.
___________________
(۱) علل الشرایع، ج۲، ص۵۹۲؛ بحارالانوار، ج۶، ص۹۳.