در کتب لغت دو معنای اصلی برای واژه « ولی» بیان کرده‌اند. جوهری در صحاح معنای ولایت را قرب و نزدیکی می‌داند. (۱) ابن فارس نیز واژه « ولی» را به معنای قرب و نزدیکی بر می‌گرداند. البته جوهری و ابن فارس معنای دیگری نیز برای ولی بیان می‌کنند و آن سرپرستی چیزی و به عهده گرفتن انجام امور یک شهر یا یک معامله و مانند آنهاست. (۲) فیروزآبادی نیز هر دو معنای بالا را برای ولی بیان کرده و آن را به معنای قرب و نزدیکی و به معنای امارت و سلطنت و فرمانروائی گرفته است. (۳)

سایر كتب لغت نیز به این دو معنا اشاره کرده‌اند. برخی نیز معانی متعددی برای ولی ذکر کرده اند مثل فرمانروائی و قیام به کاری و تسلط بر چیزی. (۴) از این رو برخی همه معانی را به صورت یکجا آورده‌اند و گفته‌اند كه ولایت به معنای صاحب اختیار، سرپرست، سلطان، نصرت، محبت، دوستی، قرابت و خطّه و بلاد سلطان، به کار برده می‌شود. (۵)

با این حال، می‌توان اثبات کرد که از میان معانی یاد شده، تنها معنای مناسب برای کلمه ولیّ در آیه ولایت، همان سرپرستی و سلطنت به معنای دقیق آن یعنی «اولی به تصرف بودن» است. توضیح آن که اولاً، کلمه إنّما در ابتدای آیه، بر معنای حصر دلالت می‌کند و نشان می‌دهد که خدای متعال، ولیّ مردم را تنها همان سه دسته مذکور ـ خدا و رسول و امیرمؤمنان ـ معرفی کرده، ولایت هر کس جز آنها را نفی می‌کند.

از سوی دیگر، می‌بینیم که هیچ کدام از سه معنای مُحبّ، صدیق و ناصر با حصری که در آیه وجود دارد، سازگار نیست. زیرا این سه ویژگی، مخصوص عده‌ای خاص از مؤمنان نیست و طبق نظر مفسران شیعه و سنی، قرآن همه مؤمنان را محبّ و صدیق یکدیگر می‌داند:

___________________

(۱) جوهری، الصحاح، ج ۶، ص ۲۵۲۸.

) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج ۶ ، ص۱۴۱.

) فیروز آبادی، القاموس المحیط، ج ۴ ، ص ۴۰۱.

) أنیس، معجم الوسیط، ذیل واژه ولی.

) امامت پژوهی، ص۱۸۱.

۵۴۴۱