دار الاماره کوفه خوابیده بودیم. اواخر شب ناگهان متوجه شدیم امیرالمؤمنین عليهالسلام در صحن دار الاماره مانند افراد سرگشته و حیران دستها را به دیوار نهاده و این آیات را تلاوت میکند:
﴿إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ * الَّذینَ یذْكُرُونَ اللهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ ...﴾. (۱)
همانا در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز، دلایلی است برای خردمندان. آنهایی كه در هر حالت، ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده، خدا را یاد كنند و دائم در خلقت آسمان و زمین فكر كرده و گویند پروردگارا این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدهای، پاك و منزّهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار.
حبّه گوید: حضرت این آیات را مکرّر تلاوت میفرمود و چنان مجذوب آسمان زیبا و خالق این زیباییها بود که گویا هوش از سرش پریده بود. امام کم کم بالای سرم رسید و پرسید: حبّه خوابی یا بیدار؟ جواب دادم بیدارم. آقا شما که با این جهاد و کوشش و با آن همه سوابق درخشان و آن همه زهد و تقوی، چنین اشک میریزی، ما بیچارگان چه کنیم؟ امام عليهالسلام چشمها را به پایین انداخت و شروع به گریه کرد و فرمود:
ای حبّه! همگی ما در پیشگاه خداوند خواهیم ایستاد و هیچ یک از اعمال ما بر او پوشیده نیست. ای حبّه! هیچ چیز نمیتواند من و تو را از خدا پنهان دارد.
آنگاه امام عليهالسلام رفیقم نوف را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
«ای نوف! خوابی؟» او جواب داد: نه یا علی، حالت حیرتآور و شگفتآور شما موجب شد که امشب فراوان بگریم. حضرت فرمود:
ای نوف! اگر امشب از خوف خدا فراوان گریه کردی فردا در پیشگاه خدا چشمانت روشن خواهد شد. ای نوف! هیچ قطرۀ اشکی از خوف خدا جاری نمیشود مگر آن که دریایی از آتش را خاموش میکند.
___________________
(۱) آل عمران / ۱۹۰- ۱۹۴.