کردند، دوست خود نمیگرفت:
﴿وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً* يا وَيْلَتى لَيْتَنى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً * لَقَدْ أَضَلَّنى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنى وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً﴾. (۱)
و (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم، اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم، او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنكه (یاد حق) به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خواركننده انسان بوده است.
از مجموع این توصیفات میتوان نتیجه گرفت که سر تا سر جهنم را نقمت و درد و رنج فرا گرفته است. ویژگیهایی چون مکانی سوزان و عمیق با درّههای وحشتناک، مارها و عقربهای سهمگین، غل و زنجیرهای داغ، غذاها و آشامیدنیهای آتشین و دردآور همه از عذابی محض حکایت دارد؛ هیچ نقطه امید و رهایی در آن نمیباشد و حسرت و اندوه بی پایان تمام وجود اهل دوزخ را در چنین جایگاهی در بر میگیرد.
در نقطه مقابل چنین جایگاهی، انسانهایی در اوج لذت و بهرهمندی از نعمتها هستند. آنان در بهشت در نهایت آسایش و آرامش بسر میبرند؛ باغهای سرسبز، قصرهای مجلل، لباسهای فاخر، غذاها و نوشیدنیهای متنوع، همسران نیکو و دوستانی شفیق همه از لذاتی بینهایت حکایت دارد که در انتظار مؤمنین صالح میباشد.
این دو منزل، دو سرنوشت ما انسانهاست که به اختیار و عملکرد ما انسانها در دنیا وابسته است؛ کفر وعصیان در برابر خداوند انسان را به جهنم میاندازد و ایمان و عمل صالح او را به بهشت رهنمون میسازد. آدمیان با اندیشه و اعمال خویش، جایگاه و درجه خود را در این مراتب سعادت و شقاوت تعیین میکنند.
___________________
(۱) فرقان / ۲۷ - ۲۹.