خواهد كرد و راه معرفى او جز نص شرعى (قرآن و سخنان پیامبر) نخواهد بود. از سوى دیگر، پذیرش وجود نص الهی بر امام، تنها با فرض نصب الهى مورد قبول است، زیرا شریعت سرچشمهاى جز اراده خداوند ندارد و رسول الهی از روی خواهش شخصی سخن نمیگوید.
اعتقاد به نص در امامت از نخستین روزهاى اختلاف و نزاع مسلمانان در جانشینی پیامبر، مورد توجه و تاكید اهل بیت عليهمالسلام و شیعیان قرار داشته است. پس از ماجراى سقیفه كه ابوبكر بر مسند خلافت قرار گرفت، عدهاى از بزرگان مهاجر و انصار كه امامت را حق امیرالمومنین عليهالسلام مىدانستند، تصمیم گرفتند براى اعلان مخالفت خود به اقدامى تند دست بزنند، ولى امام على عليهالسلام آنان را از این اقدام برحذر داشت و پیشنهاد كرد به جاى آن دست به روشنگرى بزنند و آن چه را كه از پیامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم درباره امامت شنیدهاند، به ابوبكر و دیگران یاد آور شوند تا حجت بر آنان تمام شود. آنان پیشنهاد امام علی عليهالسلام را پذیرفتند و هنگامى كه ابوبكر و عدهاى از مسلمانان در مسجد پیامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم حاضر بودند، نصوص امامت على عليهالسلام را به آنان خاطر نشان كردند. (۱)
امام على عليهالسلام خود اگر چه در ماجراى سقیفه حضور نداشت تا با مدعیان امامت به نصوص پیامبر احتجاج كند، ولى بارها در طول زندگانی خود به روشنگری در باب امامت پرداخت. برای مثال، در ماجراى شوراى شش نفره به حدیث غدیر، حدیث منزلت و دلایل دیگر بر استحقاق امامت، احتجاج كرد. (۲)
از مطالب یاد شده این حقیقت آشكار میشود كه مسئله نص وحیانی درباره امامت از آغاز تاریخ تشیع به عنوان یكى از شاخصهاى تفكّر شیعى مطرح بوده است و متكلّمان امامیه در این باره از رهنمودهاى امامان اهل بیت عليهمالسلام الهام گرفته و در مقابل مخالفان ولایت، به آیات و روایات نبوی استدلال کرده اند. (۳)
___________________
(۱) رک: صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۶۱-۴۶۵.
(۲) رک: ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ۶، ص ۱۳۴، امینى، الغدیر، ج ۱، ص ۳۲۷ - ۳۳۱.
(۳) ربانی گلپایگانی، امامت در بینش اسلامی، فصل آخر.