وظیفه هدایت مردم را در مسائل اعتقادی، اخلاقی و اعمال فردی و اجتماعی بر عهده دارد. از این رو، همچون پیامبر باید در زمینه هدایت در این امور، مجهز به علمی باشد که در آن شک و تردیدی وجود نداشته، آمیخته با جهل و نادانی نباشد. از طرف دیگر، همان گونه که پیامبر از سوی خدای متعال به توان مدیریت لازم برای اداره جامعه دینی و مبارزه با گردنکشان مجهز است، امام نیز در همه امور اجتماعی باید از دانش و مهارت لازم برخوردار باشد.

در ماجرای به حکومت رسیدن حضرت یوسف عليه‌السلام چنین شرایطی را می‌توان مشاهده کرد. در آن جا خداوند از زبان وی شرایط زمامداری کشور در امر مبارزه با مشکلات اقتصادی را از زبان یوسف خطاب به عزیز مصر چنین بیان می‌کند:

﴿قالَ اجْعَلْنِى عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيم. (۱)

(یوسف) گفت مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم.

از این آیه می‌توان به صراحت لزوم علم برای امام را استفاده كرد؛ زیرا هنگامی که برای یک کار خاصی چون حلّ مسائل اقتصادی به علم و معرفت نیازمند است، اداره کلی دین و دنیای بشریت نمی تواند بدون علم کافی و کامل باشد. همچنین از تعبیر «حفیظ» نیز می توان نتیجه گرفت که قدرت تدبیر امور كه شامل کمالات گوناگون نظیر دانش، مهار ت و امانتداری است، از شرایط امامت می‌باشد.

چنانچه پیشتر گفته شد خداوند به بعضی از بندگان خود علم ویژه‌ای افاضه می‌کند که از آن با عنوان "علم خدادادی یا موهبتی" الهی یاد می شود. علم امام نیز از سنخ همین علوم است. چنانچه در روایات آمده است، این علم به دلیل فراگیر بودن و احاطه‌ی همه جانبه داشتن بر ظرایف و دقایق معرفتی، با دانش‌های ظاهری قابل قیاس نیست.

___________________

) یوسف / ۵۵.

۵۴۴۱