خواستند برگرفتند وچون نزد مأمون بردند ، دستور داد تا آن ها را به عربی برگردانند. وآنان نیز این کار را کردند. «قسطا بن لوقا» در کار ترجمه از یونانی وسریانی وکلدانی نظارت داشت ویحیی بن هارون مراقب ترجمه های فارسی بود. تشویق وتأیید مترجمان ، خاص مأمون نبود که مردم به دین ملوک می رفتند وبسیاری از کتاب ها به همت توان گران به عربی ترجمه گردید. از آن جمله محمد واحمد وحسن پسران «شاکر» منجم بودند که مال بسیاری برای فراهم کردن کتاب های ریاضیات دادند ودر هندسه وموسیقی ونجوم آثار گران بها داشتند ، هم آن ها «حنین بن اسحاق» را به دیار روم فرستادند تا کتاب های کمیاب بیاورد.

در دوران مأمون ریاضی دان های بزرگ پدید آمدند که محمد بن موسی خوارزمی از آن جمله بود. وی نخستین کسی بود که درباره جبر مطالعات منظم کرد وآن را از علم حساب جدا کرد. رواج ترجمه یک نتیجه طبیعی داشت که بسیاری از مسلمانان درباره ترجمه ها بحث وتحقیق کردند وبر آن حاشیه زدند وخطاها را به اصلاح آوردند که از آن جمله «یعقوب بن اسحاق کندی» را باید نام برد. وی در طب وفلسفه وحساب ومنطق وهندسه ونجوم تبحر داشت ودر تألیفات خود از روش ارسطو پیروی می کرد وبسیاری از کتاب های فلسفه را ترجمه کرد ومشکلات آن را توضیح داد. به جز او ، سه تن دیگر در این مرحله شهرت داشتند : حنین بن اسحاق وثابت بن قره حرانی وعمرو بن فرخان.

عباسیان همه علوم یونانی وپارسی را از فلسفه وطب ونجوم وریاضیات وموسیقی ومنطق وهیئت وجغرافیا وتاریخ وحِکَم وسِیَر ترجمه کردند. «ابن ندیم» می گوید : فرزندان شاکر منجم هر ماهه به گروه مترجمان که حنین بن اسحاق وجیش بن حسن وثابت بن قره از آن جمله بودند ، قریب پانصد دینار مقرری می دادند.

در دوران اموی کتابخانه اهمیتی نداشت وچون به دوران عباسی ، کار ترجمه بالا گرفت وکاغذسازی پیش رفت ، ورّاقان پیدا شدند که کارشان نویسانیدن وخرید وفروش کتاب بود ومکانهای وسیعی داشتند که دانشوران و

۷۵۸۱