برکنار کرد وبه جای او «علی بن الحسین» را به این سمت منصوب کرد وتوصیه نمود که از نیکی وخدمت به بنی هاشم دریغ نورزد. (۱)

ولی از آن جا که دوران خلافت منتصر کوتاه مدت بود ، پس از وی باز اختناق وفشار از سرگرفته شد.

امام هادی عليه‌السلام ، رویاروی فقیهان درباری

با آن که سیاست خلفای عباسی این بود که توجه مردم را به فقهای درباری جلب کنند وآراء وفتاوای آنان را به رسمیت بشناسند ، اما در مدت اقامت امام هادی در سامرّاء چندین بار در میان فقهای وابسته به دربار اختلاف فتوا به وجود آمد وناگزیر برای حل مشکل به امام مراجعه کردند وامام با دانش امامت واستدلال روشن ، چنان مسئله را شکافت که فقها در برابر آن ناگزیر به تحسین وتسلیم شدند. اینک دونمونه از این گونه موارد را ذیلاً از نظر می گذرانیم :

۱. کیفر مسیحی زناکار

روزی یک نفر مسیحی را که با زن مسلمانی زنا کرده بود ، نزد متوکل آوردند. متوکل خواست در مورد او حد شرعی اجرا شود ، در این هنگام مسیحی اسلام آورد. «یحیی بن اکثم» قاضی القضات گفت : اسلام آوردن او ، کفر وعملش را از میان برده ونباید حدّ در مورد او اجرا شود. برخی از فقها گفتند : باید سه بار درمورد او حد جاری شود. برخی دیگر به گونه ای دیگر فتوا دادند. وجود اختلاف آراء وفتاوا ، متوکل را مجبور ساخت تا از امام هادی عليه‌السلام استفتا کند مسئله را در محضر امام مطرح کردند. امام پاسخ داد : «آن قدر باید شلاق بخورد تا بمیرد».

__________________

۱ ـ ابن اثیر ، همان کتاب ، ج ۷ ، ص ۱۱۶ ؛ مسعودی ، همان کتاب ، ج ۴ ، ص ۵۱ شریف القشی ، همان کتاب ، ص ۲۷۵.

۷۵۸۱