در یمن ، ابراهیم بن موسی بن جعفر بر خلیفه شورید.

در مدینه ، محمد بن سلیمان بن داود بن حسن قیام کرد.

در واسط که بخش عمده مردم آن مایل به عثمانیان بودند ، قیام جعفر بن زید بن علی ، ونیز حسین بن ابراهیم بن حسن بن علی ، رخ داد.

در مدائن ، محمد بن اسماعیل بن محمد قیام کرد.

خلاصه ، سرزمینی نبود که در آن یکی از علویان ، به ابتکار خود یا به تقاضای مردم ، اقدامی به شورش برضد عباسیان نکرده باشد ؛ حتی کار به جایی کشیده شده بود که اهالی بین النهرین وشام که به تفاهم با امویان وآل مروان شهرت داشتند ، به محمد بن محمد علوی ، همکار وهمرزم ابوالسرایا ، گرویده ضمن نامه ای به وی نوشتند که در انتظار پیکش نشسته اند تا فرمان او را ابلاغ کند! (۱)

راه حل چند بُعدی

چنان که قبلاً اشاره شد ، مأمون برای حل مشکلاتی که شمردیم ، راه حل چندبعدی در نظر گرفت. او دریافته بود که برای رهایی از این ورطه ، باید چند کار را انجام دهد :

۱. فرو نشاندن شورش های علویان.

۲. گرفتن اعتراف از علویان مبنی بر این که حکومت عباسیان حکومتی مشروع است.

۳. از بین بردن محبوبیت واحترامی که علویان در میان مردم از آن برخوردار بودند.

۴. کسب اعتماد ومهر اعراب نسبت به خویش.

۵. دوام تایید ومشروع شمرده شدن حکومت وی از طرف اهالی خراسان وتمام ایرانیان.

__________________

۱ ـ مرتضی الحسینی ، سید جعفر ، زندگی سیاسی هشتمین امام ، ترجمه دکتر سید خلیل خلیلیان ، ص ۱۲۳۹۷ با تلخیص واندکی تغییر در عبارت.

۷۵۸۱