وی ، پرورش یافته ، وفضل بن ربیع نیز متصدی امورش گشته بود ؛ مرد عربی که جدش آزاد شده عثمان بود ودر مهرورزیش نسبت به عباسیان ، کسی تردید نداشت.

اما مأمون : وی ، اولاً ، در دامان جعفر بن یحیی پرورش یافت که نفوذش به مراتب کمتر از برادرش فضل بود. ثانیاً مربّی وکسی که امورش را تصدی می کرد ، مردی بود که عباسیان به هیچوجه دل خوشی از او نداشتند ، چه ؛ متهم بود به این که مایل به علویان است ، ضمناً میان وی ومربی امین ، فضل بن ربیعهم ، کینه بسیار سختی وجود داشت. این شخص همان کسی بود که بعداً وزیر وهمه کاره مأمون گردید ، یعنی فضل بن سهل ایرانی. عباسیان از ایرانیان می ترسیدند واز دستشان به ستوه آمده بودند ، از این رو به زودی جای آن ها را در دستگاه خود به ترکان ودیگران واگذار کردند.

۲. موقعیت برتر امین

امین دارای دار ودسته ای بسیار نیرومند ویاران بسیار قابل اعتمادی بود که در راه تثبیت قدرتش کار می کردند. این ها عبارت بودند از : دایی هایش ، فضل بن یحیی برمکی ، بیش تر برمکیان (اگر نگوییم همه شان) ، مادرش زبیده وبلکه عرب ها.

با توجه به این نکته که اینان همان شخصیت های بانفوذی بودند که رشید را تحت تأثیر خود قرار داده ونقشی بزرگ در تعیین سیاست دولت داشتند ، دیگر طبیعی می نماید که رشید در برابر نیروی آنان اظهار ضعف کند ودر نتیجه اطاعت از آنان ، مجبور شود که مقام ولیعهدی را به فرزند کوچک تر خود ، یعنی امین ، بسپارد وفرزند بزرگ تر خود ، مأمون را به مقام جانشینی بعد از امین گمارد.

شاید حس گروه گرایی وتعصب نژادی بنی عباس وهمچنین بزرگی مقام عیسی بن جعفر (دایی امین) بود که در پیش انداختن ولیعهدی امین ، نقش مهمی ایفاء کرد. در این ماجرا نقش اصلی در دست زبیده بود که این موضوع را به

۷۵۸۱