اعتقادی ندارند ، من در این راه اجر وپاداش شما را از خدای بزرگ می خواهم». (۱)

از طرف دیگر هادی عباسی که می دانست پیشوای هفتم بزرگ ترین شخصیت خاندان پیامبر است وسادات وبنی هاشم از روش او الهام می گیرند ، پس از حادثه فخ ، سخت خشمگین شد ، زیرا اعتقاد داشت در پشت پرده ، از جهاتی رهبری این عملیات را آن حضرت به عهده داشته است ، به همین جهت امام هفتم را تهدید به قتل کرده گفت :

«به خدا سوگند ، حسین (صاحب فخ) به دستور موسی بن جعفر برضد من قیام کرده واز او پیروی نموده است ، زیرا امام وپیشوای این خاندان کسی جز موسی بن جعفر نیست. خدا مرا بکشد اگر او را زنده بگذارم»!! (۲)

این تهدیدها گرچه از طرف پیشوای هفتم با خون سردی تلقی شد ، لکن در میان خاندان پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله وشیعیان وعلاقه مندان آن حضرت سخت ایجاد وحشت کرد ، ولی پیش از آن که هادی موفق به اجرای مقاصد پلید خود گردد ، طومار عمرش درهم پیچیده شد وخبر مرگش موجی از شادی وسرور در مدینه برانگیخت!

۴. هارون الرشید

زمام داران اموی وعباسی ، که چندین قرن به نام اسلام بر جامعه اسلامی حکومت کردند ، برای استوار ساختن پایه های حکومت خود وبه منظور تسلط بیش تر بر مردم ، در پی کسب نفوذ معنوی در دل ها ، وجلب اعتماد واحترام مردم بودند تا مسلمانان ، زمام داری آنان را از جان ودل پذیرفته ، اطاعت از آنان را وظیفه واجب دینی خود بدانند! واز آن جا که اعتقاد قلبی چیزی نیست که با زور

__________________

۱ ـ کلینی ، اصول کافی ، ج ۱ ، ص ۳۶۶ ؛ ابوالفرج اصفهانی ، مقاتل الطالبیین ، ص ۲۹۸.

۲ ـ مجلسی ، همان کتاب ج ۴۸ ، ص ۱۵۱.

۷۵۸۱