نکنید)» (۱) وآن چه برای خداست ، قطع نمی شود.

«ابن أبی دُؤاد» می گوید : معتصم جواب محمد بن علی را پسندید ودستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (وما نزد حضار ، بی آبرو شدیم!) ومن همان جا (از فرط شرمساری واندوه) آرزوی مرگ کردم! (۲)

۲. حدیث سازان رسوا می شوند!

نقل شده است که پس از آن که مأمون دخترش را به امام جواد تزویج کرد (۳) ، در مجلسی که مأمون وامام ویحیی بن اکثم وگروه بسیاری در آن حضور داشتند ، یحیی به امام گفت :

روایت شده است که جبرئیل به حضور پیامبر رسید وگفت : یا محمد! خدا

__________________

۱ ـ مسجد (بکسر جیم : بر وزن مجلس ، یا به فتح جیم : بروزن مشعل ، جمع آن مساجد) به معنای محل سجده است وهمان طور که مسجدها وخانه خدا ومکانی که پیشانی روی آن قرار می گیرد ، محل سجده هستند ، خود پیشانی وشش عضو دیگر نیز که با آن ها سجده می کنیم ، محل سجده محسوب می شوند وبه همین اعتبار در این روایت «المساجد» به معنای هفت عضوی که با آن ها سجده می شود ، تفسیر شده است. نیز در دو روایت دیگر از امام صادق علیه السلام در کتاب کافی وهمچنین یک روایت در تفسیر علی بن ابراهیم قمی «المساجد» به همین هفت عضو تفسیر شده است. شیخ صدوق نیز در کتاب «فقیه» ، «المساجد» را به هفت عضو سجده تفسیر نموده است. همین معنا را از «سعید بن جُبیر» و «زجّاج» و «فرّاء» نیز نقل کرده اند. ضمناً باید توجه داشت که اگر تفسیر «المساجد» به هفت عضو یاد شده ، جای خدشه داشت ، حتماً فقهائی که در مجلس معتصم حاضر ودر صدد خرده گیری بر کلام امام بودند ، اشکال می کردند. بنابراین چون هیچ گونه اعتراضی از طرف فقهای حاضر در مجلس ابراز نشد ، معلوم می شود به نظر آنان نیز «المساجد» به معنای هفت عضو سجده بوده ویا لااقل یکی از معانی آن محسوب می شده است. (پیشوای نهم حضرت امام محمد تقی عليه‌السلام مؤسسه در راه حق ، ص ۲۶ ۲۹ ، به نقل از : تفسیر صافی ، ج ۲ ، ص ۷۵۲ ؛ تفسیر نور الثقلین ، ج ۵ ، ص ۴۴۰ ؛ تفسیر مجمع البیان ، ج ۱۰ ، ص ۳۷۲).

۲ ـ پیشوای نهم ... ، همان صفحات طبرسی ، مجمع البیان ، ج ۱۰ ، ص ۳۷۲ ؛ عیّاشی ، کتاب التفسیر ، تصحیح وتعلیق : حاج سید هاشم رسولی محلاتی ، ج ۱ ، ص ۳۲۰ ؛ سید هاشم حسینی بحرانی ، البرهان فی تفسیر القرآن ، ج ۱ ، ص ۴۷۱ ؛ مجلسی ، همان کتاب ، ج ۵۰ ، ص ۱ ۵ ؛ قزوینی ، همان کتاب ، ص ۲۹۴ ؛ شیخ حرّعاملی ، وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۴۹۰ (ابواب حدّ السّرقه ، باب ۴). در مورد اختلاف فتاوای فقهای شیعه واهل سنت درباره قطع دست سارق ، رجوع شود به کتاب الصحیح من سیره النبی الأعظم ، ج ۴ ، ص ۱۰۳.

۳ ـ در مورد این ازدواج در صفحات آینده بحث خواهیم کرد.

۷۵۸۱