هست؟ (آن روز ابوسفیان نابینا بوده است).گفتند : نه ، گفت :

اکنون که قدرت وحکومت به دست شما افتاده است آن را همچون گویی به یکدیگر پاس دهید وکوشش کنید که از دودمان بنی امیه بیرون نرود ، من سوگند یاد می کنم به آن چه به آن عقیده دارم که نه عذابی در کار است ونه حسابی ، نه بهشتی هست ، نه جهنمی ونه قیامتی! (۱)

همین ابوسفیان در دوران حکومت عثمان روزی از احد عبور می کرد ، با لگد به قبر «حمزه بن عبدالمطلب» زد وگفت : چیزی که دیروز بر سرآن با شمشیر با شما می جنگیدیم ، امروز به دست کودکان ما افتاده است وبا آن بازی می کنند! (۲)

حرکت های ضد اسلامی معاویه

معاویه بن ابی سفیان در زمان حکومت خود در یک شب نشینی با «مُغیره بن شعبه» (یکی از استانداران خود) آروزی خود را مبنی بر نابودی اسلام با وی در میان گذاشت ، واین معنا توسط «مُطَرِّف» ، پسر مغیره ، فاش شد. مطرف می گوید : با پدرم مغیره در «دمشق» مهمان معاویه بودیم. پدرم به کاخ معاویه زیاد تردّد می کرد وبا او به گفتوگو می پرداخت ودر بازگشت به اقامتگاهمان از عقل ودرایت او یاد می کرد ووی را می ستود ، امّا یک شب که از کاخ معاویه برگشت ، دیدم بسیار اندوهگین وناراحت است ، فهمیدم حادثه ای پیش آمده که موجب ناراحتی او شده است.

__________________

۱ ـ ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، (شرح خطبه ۱۳۹ ونیز ج ۲ ، ص ۴۴ ۴۵). سخنان ابوسفیان را «ابن عبدالبر» درکتاب «الإستیعاب فی معرفه الأصحاب» (در حاشیه الإصابه) ، ج ۴ ، ص ۸۷ وتقی الدین مقریزی درکتاب «النزاع والتخاصم فیما بین بنی امیه وبنی هاشم») با این تفاوت نقل کرده اند که ابوسفیان این سخنان را خطاب به عثمان گفته است.

۲ ـ قال أبوسفیان فی أیام عثمان وقد مرّ بقبر حمزه وضربه بِرِجْله وقال : یا أبا عماره! إنّ الأمر الذی اجتلدنا علیه بالسیف أمسِ فی ید غلماننا یتلعبون به الیوم (ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج ۱۶ ، ص ۱۳۶) ، تستری ، شیخ محمد تقی ، قاموس الرجال ، ج ۱۰ ، ص ۸۰.

۷۵۸۱