موضع پیشوای ششم در برابر انقلاب های علویان

در این جا این سؤال پیش می آید که آیا به طور کلی موضع پیشوای ششم در برابر انقلاب های شیعی به رهبری علویان (واز آن جمله انقلاب زید) چه بود؟ آیا آن ها را تأیید می کرد؟ واگر تأیید نمی کرد ، علت آن چه بود؟

در پاسخ این سؤال باید یادآوری نمود که اصولاً هر انقلابی دو هدف عمده دارد : نخست از بین بردن نظام موجود که مورد نفرت وانزجار انقلابیون قرار می گیرد. دوم بر پا ساختن نظام نوین ایده آل ، به جای نظام قبلی.

با مطالعه انقلاب های علویان از اواخر حکومت امویان تا دوران حکومت عباسیان چنین به نظر می رسد که این انقلاب ها غالباً جنبه عصیان برضد نظام موجود داشت ، یعنی ستم گری های بی حد زمام داران اموی وعباسی ، جان مردم آزاده را به لب می رساند ، وهرچند یکبار ، انفجارهای اجتماعی رخ می داد ومردم تشنه عدالت که از فساد وظلم وتبعیض حکومت های جبار اموی یا عباسی به ستوه آمده بودند ، به دنبال فریادرسی می گشتند که فریاد اعتراض آنان را بشنود ، از این رو به محض آن که پرچم مخالفتی برافراشته می شد (که غالباً توسط بزرگان سادات وعلویان صورت می گرفت) ، در اطراف آن گرد می آمدند.

البته گرچه این اعتراض ها با الهام از مکتب تشیع ، از جانب شیعیان شروع می شد وگروهی از یاران وطرف داران این قیام ها مردمی مخلص وشیعیانی راستین بودند ، اما پیاده کردن نظامی بهتر ، پس از سقوط حکومت اموی یا عباسی ، چندان تضمین شده به نظر نمی رسید. واین ، در اثر عوامل یاد شده در زیر بود :

۱. رهبران این نهضت ها نوعاً دارای برنامه صحیح وکاملی نبودند ونابسامانی ها وارزیابی های نادرست در کار آن ها وجود داشت.

۷۵۸۱