نموده اند ، اما نیم رخ دیگر را وارونه نشان داده اند ، در حالی که لازمه یک بررسی تحقیقی وبی طرفانه این است که تمام جوانب شخصیت ورفتار فرد مورد بررسی قرار گیرد.

نیرنگ های هارون وتظاهر او به دین داری

چنان که در چند صفحه پیش گفتیم با آن که زمام داران اموی وعباسی در منحرف ساختن حکومت اسلامی از محور اصلی خود ، وجبهه بندی در برابر خاندان پیامبر ، باهم مشترک بودند ، ولی این تفاوت را داشتند که خلفای اموی به استثنای معاویه ویکی دو نفر دیگر چندان ارتباطی با رجال ودانشمندان دینی نداشتند ودر کار آنان زیاد مداخله نمی کردند ، بلکه بیش تر به امور سیاسی از قبیل سرکوب ساختن نهضت های داخلی ، فتوحات خارجی ، تنظیم امور مالی کشور وامثال این ها می پرداختند وعلما ودانشمندان اسلامی را غالباً به حال خود وا می گذاشتند ، از این رو حکومت آنان از وجهه دینی برخوردار نبود.

ولی هنگامی که بساط حکومت امویان برچیده شد وعباسیان روی کار آمدند ، قضیه برعکس شد : حکومت رنگ دینی به خود گرفت ، کوشش برای بهره برداری از عوامل مذهبی به نفع حکومت آغاز گردید وتظاهر به دین داری وارتباط وتماس با رجال ودانشمندان اسلامی ، مخصوصاً در زمان خلفای ۲ نخستین عباسی ، رواج یافت.

علت این امر آن بود که عباسیان نمی خواستند تنها به عنوان زمام دار سیاسی شناخته شوند ، بلکه می خواستند در عین زمام داری ، وجهه دینی ورنگ مذهبی نیز به خود بگیرند تا از این رهگذر ، از احترام در افکار عمومی برخوردار گردند. (۱)

__________________

۱ ـ امین ، همان کتاب ، ج ۲ ، ص ۱۶۲ ۱۶۳.

۷۵۸۱