معاویه «مُغَیْرَه بن شعبه» را بر کوفه حاکم ساخت وکار بصره را به «عبدالله بن عامر» واگذاشت واین شخص که پس از قتل عثمان آن شهر را ترک گفته بود ، به بصره بازگشت. معاویه خود نیز به شام رفت واز دمشق به تدبیر کار دولت خویش پرداخت.

مردم عراق هرگاه به یاد زندگانی در روزگار علی عليه‌السلام می افتادند ، اندوهناک می شدند واز آن سستی که در حمایت از علی عليه‌السلام نشان داده بودند ، اظهار پشیمانی می نمودند ونیز از صلحی که میان ایشان ومردم شام اتفاق افتاده بود ، سخت پشیمان بودند. آنان چون به یکدیگر می رسیدند ، همدیگر را سرزنش می کردند واز یکدیگر می پرسیدند که چه خواهد شد وچه باید کرد؟ هنوز چند سالی نگذشته بود که نمایندگان کوفه میان آن شهر ومدینه برای دیدار حسن (بن علی) وگفتوگو با او وشنیدن سخنان وی به رفت وآمد پرداختند. (۱)

بنابر این دوران صلح امام حسن عليه‌السلام ، دوران آمادگی وتمرین تدریجی امّت برای جنگ با حکومت فاسد اموی به شمار می رفت تا روز موعود ، روزی که جامعه اسلامی آمادگی قیام داشته باشد ، فرا رسد.

اظهار آمادگی برای آغاز قیام

روزی که امام حسن عليه‌السلام صلح کرد ، هنوز اجتماع به آن پایه از درک وبینش نرسیده بود که هدف امام را تأمین کند. آن روز هنوز جامعه اسلامی اسیر زنجیرهای آمال وآرزوها بود ؛ آمال وآرزوهایی که روح شکست را در آن ها تزریق کرده بود.

__________________

اشاره کرده بود : «اگر (به علت سستی وبیوفایی شما) ناگزیر شوم زمام داری مسلمانان را به معاویه بسپارم ، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنی امیه هرگز روی خوشی وشادی نخواهید دید وگرفتار انواع شکنجه ها وآزارها خواهید شد .... هم اکنون گویی ، به چشم خود می بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آن ها ایستاده ، آب ونان درخواست خواهند کرد ، آب ونانی که مال فرزندان شما بوده وخداوند برای آن ها قرار داده است ، ولی بنی امیه آن ها را از در خانه خود رانده از حق مسلم خود محروم خواهند ساخت».

۱ ـ حسین ، طه ، علی ودو فرزند بزرگوارش ، ترجمه احمد آرام ، ص ۲۰۷.

۷۵۸۱