«محمد بن علی ، پسر ابوتراب ، همراه فرزندش نزد من آمده بود ، وقتی آنان را به مدینه باز گرداندم ، (در سر راه خود ، در نزدیکی قصر من) نزد کشیشان رفتند وبا گرایش به نصرانیت!! به مسیحیان تقرب جستند ، ولی من به خاطر خویشاوندی ای که با من دارند ، از کیفر آنان چشم پوشیدم! وقتی که این دو نفر به شهر شما رسیدند ، به مردم اعلام کنید که من از آنان بیزارم»!

ولی تلاش های مذبوحانه هشام برای پوشاندن حقیقت به جایی نرسید ومردم شهر مزبور که ابتداءاً تحت تأثیر تبلیغات هشام قرار گرفته بودند ، در اثر احتجاج ها ونشانه های امامت که از آن حضرت دیده شد ، به عظمت ومقام واقعی پیشوای پنجم پی بردند ، وبدین ترتیب سفری که شروع آن با اجبار وتهدید بود ، به یکی از سفرهای ثمربخش وآموزنده تبدیل شد! (۱)

انتقاد امام باقر عليه‌السلام از استحاله فرهنگی توسط امویان

امام باقر عليه‌السلام که با حکومت امویان معاصر بود ، با شگردها وسیاست های شیطانی آن ها در جهت اسلام ستیزی واغوای مردم ، به خوبی آشنا بود. امام توجه داشت که آنان ایمان واعتقادی به اسلام ندارند وآن چه به نام دین مطرح می کنند ، تنها ظواهر دینی است ومتولیان امور دینی ، افرادی فاسد ونادان هستند که ادعای علم می کنند ، اما با معارف اسلام بیگانه اند. امام ضمن نامه مفصلی به یکی از افراد خوشنام اموی مشهور به «سعدالخیر» (۲) که گویا با امام روابط دوستانه داشته روی این مسئله تکیه نموده ، با یادآوری سابقه چنین پدیده ای در امت های گذشته ومقایسه این دو ، می نویسد :

__________________

۱ ـ تفصیل جریان سفر حضرت باقر عليه‌السلام به شام را «محمد بن جریر بن رستم طبری» در کتاب «دلائل الإمامه» (ص ۱۰۵ ۱۰۷) بیان نموده است وسپس مرحوم سید بن طاووس در کتاب «امان الأخطار» (ص ۶۲) وعلامه مجلسی در بحار الأنوار (ج ۴۶ ، ص ۳۰۷ ۳۱۳) وتألیفات دیگر خود از ابن جریر نقل کرده اند ، ولی در جزئیات قضیه اندکی اختلاف به چشم می خورد.

۲ ـ سعد بن عبدالملک اموی.

۷۵۸۱