آنان به عمل آورد وبا تطمیع وتهدید وزبان بازی ، کوشش کرد محل اختفای محمد را کشف کند. او به این منظور پدر او (عبدالله) را احضار کرده تحت فشار گذاشت واز وی در مورد محل اختفای دو پسرش سؤال کرد واو در پاسخ ، اظهار بی اطلاعی نمود. آن گاه سخنان تندی میان آن دو رد وبدل شد. عبدالله در برابر فشار واصرار منصور ، با صراحت گفت : اگر محمد زیر پای من مخفی شده باشد ، هرگز پای خود را بلند نمی کنم تا او را ببینی! منصور از این پاسخ سخت خشمگین شد ودستور داد عبدالله وگروهی از افراد خانواده او را دستگیر وزندانی کردند واو مدت سه سال زندانی بود. (۱)

آغاز انقلاب مسلحانه وفرجام آن

با وجود همه این فشارها واِعمال قدرت ها ، منصور نتوانست انقلاب محمد را مهار کند وبا آن که محمد در بیرون مدینه در حال اختفا به سر می برد ، روز به روز بر تعداد طرفداران او افزوده می شد وشهر مدینه به کانون انقلاب تبدیل شده بود.

بالأخره پس از مدتی مبارزه وبروز حوادثی در صحنه انقلاب که نوعاً به نفع محمد تمام می شد ، سرانجام وی در رجب سال ۱۴۵ هجری وارد مدینه شد وشروع به اخذ بیعت وکنترل شهر کرد. این در حالی بود که هنوز مقدمات پیروزی انقلاب فراهم نشده بود وفرستادگان او به مناطق مختلف ، مأموریت خود را به اتمام نرسانده بودند.

باری با شکستن درِ زندان دولتی وآزادسازی زندانی ها ، انقلاب مسلحانه آغاز شد.

منصور سپاهی به فرماندهی برادرش عیسی برای سرکوبی انقلاب فرستاد و

__________________

۱ ـ تاریخ الأمم والملوک ، ج ۹ ، ص ۱۸۳ ۱۸۴ ورجوع کنید به : تاریخ یعقوبی ، ج ۳ ، ص ۱۰۹ ۱۱۰ ؛ الفخری ، ص ۱۶۵ ومقاتل الطالبیین ، ص ۱۴۶. داستان بازداشت وشکنجه عبدالله ودیگر سادات حسنی ، داستان مفصل وتلخ ودردناکی است.

۷۵۸۱