آری ، امر به معروف ونهی از منکر ، دو دستور بزرگ اسلام است وانجام آن بر همه لازم است ، هیچ کس نباید به واسطه کوچکی رتبه ومقام ، از انجام این وظیفه خودداری کند وهیچ کس نیز حق ندارد به بهانه بزرگی مقام ، از شنیدن آن ابا ورزد!

سفر اجباری!

هشام پس از گفت وگوهای تند ، زید را روانه عراق نمود وطی نامه ای به «یوسف بن عمرو» نوشت : «وقتی زید پیش تو آمد او را با خالد روبرو کن واجازه نده وی حتی یک ساعت در کوفه بماند ، زیرا او مردی شیرین زبان ، خوش بیان ، وسخنور است واگر در آن جا بماند ، اهل کوفه به سرعت به او می گروند».

زید به محض ورود به کوفه ، نزد یوسف رفت وگفت :

چرا مرا به این جا کشاندی؟

خالد مدعی است که نزد تو ششصد هزار درهم پول دارد.

خالد را احضار کن تا اگر ادعایی دارد شخصاً عنوان کند.

یوسف دستور داد خالد را از زندان بیاورند. خالد را در حالی که زنجیر وآهن سنگین به دست وپایش بسته بودند ، آوردند. آن گاه یوسف رو به وی کرده گفت :

این زید بن علی است ، اینک هرچه نزد او داری بگو. خالد گفت :

به خدا سوگند نزد او هیچ چیز ندارم ومقصود شما از آوردن او جز آزار واذیت او نیست!

در این هنگام یوسف رو به زید نموده گفت :

امیرالمؤمنین هشام به من دستور داده همین امروز تو را از کوفه بیرون کنم!

سه روز مهلت بده تا استراحت کنم وآن گاه از کوفه بروم.

ممکن نیست ، حتماً باید امروز حرکت کنی.

۷۵۸۱