مسئله ای پرسید ، بگویید کتاب خدا (قرآن) در میان ما وشما است ، حلالش را حلال وحرامش را حرام به شمارید. (۱)

خلیفه دوم برای جلوگیری از نوشتن احادیث پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله طی بخشنامه ای به تمام مناطق اسلامی نوشت : «هرکس حدیثی از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله نوشته ، باید آن را از بین ببرد». (۲)

وی تنها به صدور این بخشنامه اکتفا نکرد ، بلکه به تمام یاران پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله وحافظان حدیث اکیداً هشدار داد که از نقل وکتابت حدیث خودداری کنند! (۳)

خلیفه در این باره تنها به سفارش وتأکید اکتفا نمی کرد ، بلکه هرکس را که اقدام به نقل حدیثی می نمود. به شدت مجازات می کرد ، چنان که روزی به «ابن مسعود» و «ابودَرْداء» و «ابوذر» ، که هرسه از شخصیت های بزرگ صدر اسلام بودند ، گفت : این حدیث ها چیست که از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می کنید؟ وآن گاه آن ها را زندانی کرد ، این سه تن تا هنگام مرگ عمر ، در زندان به سر می بردند! (۴)

این گونه کیفرها وسختگیری ها باعث شد که سایر مسلمانان نیز جرأت نقل وکتابت حدیث را نداشته باشند.

توجیهات نامقبول

در این جا این سؤال پیش می آید که آیا علت ممنوعیت نقل وضبط حدیث چه بود؟ وخلیفه دوم به چه مجوزی ، این امر را ممنوع اعلام کرد؟ در صورتی که همه می دانیم احادیث (گفتار پیامبر) مانند قرآن حجت بوده وپیروی از آن ، بر همه مسلمانان واجب است. وقرآن درباره کلیه مطالبی که پیامبر می فرمود ، (اعم از قرآن ، که گفتار خدا وحدیث ، که الفاظ آن از خود پیامبر ، ولی مفاد آن مربوط به

__________________

۱ ـ شمس الدین ذهبی ، تذکره الحفاظ ، ج ۱ ، ص ۳.

۲ ـ ابوریّه ، محمود ، اضواء علی السنه المحمدیه ، ص ۴۳.

۳ ـ ذهبی ، همان کتاب ، ص ۷ ؛ ابن ماجه ، سنن ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی ، ج ۱ ، ص ۱۲.

۴ ـ حاکم نیشابوری ، المستدرک علی الصحیحین ، ج ۱ ، ص ۱۱۰. در تذکره الحفاظ (ج ۱ ، ص ۷) به جای ابوذر ، ابومسعود انصاری نام برده شده است.

۷۵۸۱