قبلاً کمین کرده بود ، ضربت سختی بر آن حضرت وارد کرد. امام بر اثر جراحت ، دچار خونریزی وضعف شدید شد وبهوسیله عده ای از دوستان وپیروان خاص خود ، به مدائن منتقل گردید. در مدائن وضع جسمی حضرت بر اثر جراحت به وخامت گرایید. معاویه با استفاده از این فرصت ، بر اوضاع تسلط یافت. پیشوای دوم که نیروی نظامی لازم را از دست داده وتنها مانده بود ، ناگزیر پیشنهاد صلح را پذیرفت. (۱)

بنابراین اگر امام مجتبی عليه‌السلام تن به صلح در داد ، چاره ای جز این نداشت. چنان که طبری وعده ای دیگر از مورخان می نویسند : حسن بن علی عليه‌السلام موقعی حاضر به صلح شد که یارانش از گرد او پراکنده شده ووی را تنها گذاردند. (۲)

گفتار امام پیرامون انگیزه های صلح

امام مجتبی عليه‌السلام در پاسخ شخصی که به صلح آن حضرت اعتراض کرد ، انگشت روی این حقایق تلخ گذاشته وعوامل وموجبات اقدام خود را چنین بیان نمود :

من به این علت حکومت وزمام داری را به معاویه واگذار کردم که اعوان ویارانی برای جنگ با وی نداشتم. اگر یارانی داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب می شناسم وبارها آن ها را امتحان کرده ام. آن ها مردمان فاسدی هستند که اصلاح نخواهند شد ، نه وفادارند ، نه به تعهدات وپیمان های خود پایبندند ونه دو نفر با

__________________

۱ ـ ابن واضح ، تاریخ یعقوبی ، ج ۲ ، ص ۲۰۵. مورخان ، جریانی را که منتهی به غارت خیمه امام وحمله به سوی آن حضرت شد ، به طور مختلف نوشته اند. از آن جمله «طبری» و «ابن اثیر» و «ابن حجر عسقلانی» می نویسند : هنگامی که حسن بن علی در «مدائن» اردو زده بود ، ناگهان شخصی (که از مزدوران معاویه بود) صدا زد : مردم! قیس بن سعد کشته شده است ، فرار کنید! مردم متفرق شدند و ... (تاریخ الأمم والملوک ، ج ۶ ، ص ۹۲ الکامل فی التاریخ ، ج ۳ ، ص ۴۰۴ الإصابه فی تمییز الصحابه ، ج ۱ ، ص ۳۳۰).

۲ ـ محمد بن جریرالطبری ، همان کتاب ، ص ۹۲ ابن اثیر ، اسد الغابه فی معرفه الصحابه ، ج ۲ ، ص ۱۴. عبارت اسد الغابه چنین است : «... فَلَمّا اَفْرَدوهُ اَمضی الصُلْحَ».

۷۵۸۱