فرو می خورد ، گفت : «راست می گویی ای رافضی»!! (۱)

۳. هادی عباسی

سال ۱۶۹ هجری در تاریخ اسلام یک سال بحرانی وتاریک وپرتشنج وغم انگیز بود ، زیرا در این سال پس از مرگ «مهدی عباسی» فرزندش «هادی» که جوانی خوشگذران ومغرور وناپخته بود ، به خلافت رسید وحکومت وی سرچشمه حوادث تلخی گردید که برای جامعه اسلامی بسیار گران تمام شد.

البته نشستن هادی به جای پدر ، مسئله تازه ای نبود ، زیرا مدت ها بود که حکومت اسلامی بهوسیله خلفای ستم گر ، به صورت رژیم موروثی در آمده بود ودر میان دودمان اموی وعباسی دست به دست می گشت وانتقال قدرت ها از این راه که با سکوت تلخ واجباری مردم همراه بود ، تقریباً یک مسئله عادی شده بود.

چیزی که تازگی داشت ، سپرده شدن سرنوشت مسلمانان به دست جوانی ناپخته ، فاقد صلاحیت ، بوالهوس وخوشگذرانی مثل هادی بود ، زیرا هنگامی که وی بر مسند خلافت تکیه زد ، هنوز ۲۵ سال تمام نداشت (۲) واز جهات اخلاقی به هیچوجه شایستگی احراز مقام خطیر خلافت وزمام داری جامعه اسلامی را نداشت.

او جوانی می گسار ، سبکسر وبی بند وبار بود ، به طور ی که حتی پس از رسیدن به خلافت ، اعمال سابق خود را ترک ننمود ، وحتی شؤون ظاهری خلافت را حفظ نمی کرد. (۳) علاوه بر این ، او فردی سنگدل ، بدخوی ، سختگیر وکج رفتار بود. (۴)

هادی در محیط آلوده دربار عباسی تربیت یافته واز پستان چنین رژیم خودخواه وستم گر وزورگویی شیر خورده بود. با چنین پرورشی ، اگر خلافت

__________________

۱ ـ کلینی ، الفروع من الکافی ، ج ۶ ، ص ۴۰۶.

۲. مسعودی ، همان کتاب ، ص ۳۲۴.

۳ ـ مسعودی ، همان کتاب ، ج ۳ ، ص ۳۲۵ ؛ ابوالفرج اصفهانی ، الأغانی ، ج ۵ ، ص ۱۸۴.

۴ ـ عبدالرحمن سیوطی ، تاریخ الخلفاء ، ص ۲۷۹.

۷۵۸۱