خلأی که بر دستگاه خلافت حکومت می کرد ، به شب نشینی وخوش گذرانی ومیگساری می پرداختند ودربار خلافت ، غرق در فساد وگناه بود. صفحات تاریخ ، اخبار شب نشینی های افسانه ای آنان را ضبط نموده است.

۳. گسترش ظلم وبیدادگری وخودکامگی : ظلم وجور ونیز غارت بیت المال وصرف آن در عیاشی ها وخوشگذرانی ها ، جان مردم را به لب آورده بود.

۴. گسترش نهضت های علوی : در این مقطع از تاریخ ، کوشش دولت عباسی بر این بود که با ایجاد نفرت در جامعه نسبت به علویان ، آن ها را تار ومار سازد. هرموقع کوچک ترین شبحی از نهضت علویان مشاهده می شد ، برنامه سرکوبی بی رحمانه آنان آغاز می گشت وعلت شدت عمل نیز این بود که دستگاه خلافت با تمام اختناق وکنترلی که برقرار ساخته بود ، خود را متزلزل وناپایدار می دید واز این نوع نهضت ها سخت بیمناک بود.

شیوه علویان در این مقطع زمانی این بود که از کسی نامی نبرند ومردم را به رهبری «شخص برگزیده ای از آل محمد» دعوت کنند ، زیرا سران نهضت می دیدند که امام معصوم آنان ، در قلب پادگان نظامی «سامرّاء» تحت مراقبت ومواظبت می باشد ودعوت به شخص معین ، مایه قطع رشته حیات او می گردد. این نهضت ها وانقلاب ها بازتاب گسترش ظلم وفشار بر جامعه اسلامی در آن عصر بود ونسبت مستقیمی با میزان فشار واختناق داشت ، به عنوان نمونه ؛ در دوران حکومت «منتصر» که تا حدی به خاندان نبوت وامامت علاقه مند بود ودر زمان او کسی متعرض شیعیان وخاندان علوی نمی شد ، قیامی صورت نگرفت.

تواریخ ، تنها در فاصله سال ۲۱۹ تا ۲۷۰ قمری ، تعداد ۱۸ قیام ضبط کرده اند. این قیام ها نوعاً با شکست رو به رو شده وتوسط حکومت عباسی سرکوب می گشتند.

علل شکست قیام ها

چنان که در آخر زندگانی امام صادق عليه‌السلام پیرامون قیام زید ومحمد نفس زکیه

۷۵۸۱