کمبودهایش ببرند ، ولی امام عليه‌السلام دشمنان خود از یهودی ، مسیحی ، زردشتی ، برهمن ، صابئی ، منکر خدا و ... همه را در بحث محکوم نمود ...». (۱)

جالب توجه آن که دربار مأمون پیوسته محل برگزاری این گونه مباحثات بود ، ولی پس از شهادت امام عليه‌السلام دیگر اثری از آن مجالس علمی وبحث های کلامی دیده نشد واین مسئله قابل دقت است.

خود امام عليه‌السلام هم که از قصد مأمون آگاهی داشت ، می فرمود : هنگامی که من با اهل تورات به توراتشان ، با اهل انجیل به انجیلشان ، با اهل زبور به زبورشان ، با ستاره پرستان به شیوه عبرانیشان ، با مؤبدان به شیوه پارسیشان ، با رومیان به سبک خودشان ، وبا اهل بحث وگفتوگو به زبان های خودشان استدلال کرده ، همه را به تصدیق خود وادار کنم ، مأمون خود خواهد فهمید که راه خطا را برگزیده ویقیناً پشیمان خواهد شد .... (۲)

وبه این ترتیب نظر بدبینان در این زمینه کاملاً تقویت می شود.

۲. اگر از این انگیزه صرف نظر کنیم ، انگیزه دیگری که در این جا جلب توجه می کند ، این است که مأمون می خواست مقام والای امام هشتم عليه‌السلام را تنها در بعد علمی منحصر کند ، وتدریجاً او را از مسائل سیاسی کنار بزند وچنین نشان دهد که امام مرد عالمی است وپناه گاه امت اسلامی در مسائل علمی است ، ولی او کاری با مسائل سیاسی ندارد وبه این ترتیب شعار تفکیک دین از سیاست را عملی کند!

۳. انگیزه دیگری که در این جا به نظر می رسد ، این است که همیشه سیاست مداران شیّاد وکهنه کار اصرار دارند در مقطع های مختلف ، سرگرمی هایی برای توده مردم درست کنند تا افکار عمومی را به این وسیله از مسائل اصلی

__________________

۱ ـ صدوق ، همان کتاب ، ص ۲۳۹ ؛ مجلسی ، همان کتاب ، ص ۲۹۰.

۲ ـ مجلسی ، همان کتاب ، ص ۱۷۵ ؛ شیخ عزیز الله العطارد الخبوشانی ، مسند الإمام الرضا ، المؤتمر العالمی للإمام الرضا عليه‌السلام ، ۱۴۰۶ ه. ق ، ج ۲ ، ص ۷۵.

۷۵۸۱