آن چه با پدرش کردیم کافی نیست؟ می خواهی یکباره شمشیر بردارم وهمه علویّین را بکشم؟! (۱)
خشم هارون ، درباریانش را خاموش ساخت ودیگر کسی جرأت نکرد درباره آن حضرت به سعایت بپردازد.
علی بن موسی با استفاده از این فرصت در زمان هارون ، علناً اظهار امامت می کرد ودر این مورد بر خلاف پدران بزرگوارش تقیه نداشت ، تا آن جا که بعضی از مخلصان ودوستان آن بزرگوار ، او را برحذر می داشتند وامام عليهالسلام به آنان اطمینان می داد که از سوی هارون آسیبی به وی نخواهد رسید!
صفوان بن یحیی می گوید : چون امام ابوابراهیم موسی بن جعفر عليهالسلام درگذشت وعلی بن موسی الرضا عليهالسلام امر امامت وخلافت خود را آشکار ساخت ، به حضرت عرض شد :
شما امر بزرگ وخطیری را اظهار می دارید وما از این ستمگر (هارون الرشید) بر شما می ترسیم.
فرمود : او هرچه می خواهد کوشش کند ، او را بر من راهی نیست. (۲)
نیز از محمد بن سنان نقل شده (۳) که : به ابی الحسن علی بن موسی الرضا عليهالسلام در ایام خلافت هارون عرض کردم :
شما امر خلافت وامامت خود را آشکار ساخته به جای پدر نشسته اید ، درحالی که هنوز از شمشیر هارون خون می چکد!!
فرمود : مرا گفتار پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآله نیرو وجرأت می بخشد که فرمود : اگر ابوجهل توانست مویی از سر من کم کند ، بدانید من پیامبر نیستم ، ومن به شما
__________________
۱ ـ صدوق ، همان کتاب ، ج ۲ ، ص ۲۲۶ ؛ علی بن عیسی الأربلی ، کشف الغمّه ، ج ۳ ، ص ۱۰۵.
۲ ـ صدوق ، همان کتاب ، ص ۲۲۶ ؛ علی بن عیسی ، همان کتاب ، ج ۳ ، ص ۱۰۵ ؛ مجلسی ، همان کتاب ، ج ۴۹ ، ص ۱۱۵.
۳ ـ کلینی ، الروضه من الکافی ، ص ۲۵۷ ؛ محقق ، سیدعلی ، زندگانی پیشوای هشتم ، امام علی بن موسی الرضا عليهالسلام ، ص ۵۲ ۵۹ ؛ مجلسی ، همان کتاب ، ج ۴۹ ، ص ۱۱۵.