مسلمانان محروم وزحمت کش خم به ابرو نمی آورد ، این بار در نقش یک فرد دلسوز وباوجدان! از شنیدن این مطلب اظهار ناراحتی کرد ودستور داد به اصطلاح برای جبران این کار ، چندین میلیون (درهم) میان فقرا به عنوان صدقه تقسیم شود! در حالی که این مبلغ نیز از مال شخصی او نبود ، بلکه از بیت المال مسلمانان بود که می بایست به طور عادلانه در میان مسلمانان تقسیم شود وهرگز عنوان صدقه وبخشش خلیفه وامثال آن ، نمی توانست مجوز چنین عملی باشد.

در هرحال ، خبر به گوش ابویوسف رسید. ابویوسف که فلسفه وجودی او در دستگاه هارون ، درچنین مواردی جلوه گر می شد ، طرح جالبی برای توجیه عمل خلیفه ریخت وبه همین منظور نزد هارون رفت وعلت ناراحتی او را پرسید.

هارون جریان را تعریف کرد. ابویوسف رو به جعفر نموده پرسید : آیا گوشت این شترها تلف می شد یا مردم آن را مصرف می کردند؟

جعفر (که گویا به هدف ابویوسف پی برده بود) پاسخ داد : مردم مصرف می کردند.

ابویوسف با خوشحالی صدا کرد : مژده باد برخلیفه که به ثواب بزرگی رسیده اند ، زیرا این همه گوشتی که در این مدت تهیه شده ، به مصرف مسلمانان رسیده وخداوند وسیله انجام چنین صدقه بزرگ را برای خلیفه فراهم ساخته است! (۱)

آری گوشت شترهایی که برای سفره خلیفه کشته می شد ، وپیش از آن که گندیده شود ، وجلوی سگ های بغداد بریزند ، احیاناً به چند نفر گرسنه می دادند ، در منطق ابویوسف صدقه محسوب می شد! وآن چه هارون انجام داده بود ، صدقه وعمل نیک بود ، نه اسراف وبه هدر دادن مال مسلمانان! وخالی کردن

__________________

۱ ـ ابن کثیر ، البدایه والنهایه ، ج ۱۰ ، ص ۲۱۶.

۷۵۸۱