و. عُفیف بن قیسِ کندی می گوید :

من در زمان جاهلیت ، بازرگان عطر بودم. در یکی از سفرهای تجارتی وارد مکه شدم ومهمان عباس یکی از بازرگانان بزرگ مکه شدم ، دریکی از روزها در مسجدالحرام در کنار عباس نشسته بودم ، در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود ، جوانی به مسجد در آمد که صورتش همچون قرص ماه نورانی بود ، نگاهی به آسمان کرد وسپس رو به کعبه ایستاد وشروع به خواندن نماز کرد ، چیزی نگذشت که نوجوانی خوش سیما به وی پیوست ودر سمت راست او ایستاد. سپس زنی که خود را پوشانده بود ، آمد ودر پشت سر آن دو نفر قرار گرفت وهر سه با هم مشغول نماز ورکوع وسجود شدند. من از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان ، سه نفر آیین دیگری غیر از مرام بت پرستی را برگزیده اند در شگفت ماندم ، رو به عباس کرده وگفتم : حادثه بزرگی است! او نیز این جمله را تکرار کرد وافزود : آیا این سه نفر را می شناسی؟ گفتم : نه. گفت : نخستین کسی که وارد شد وجلوتر از هر دو نفر ایستاد ، برادرزاده من محمد بن عبدالله صلى‌الله‌عليه‌وآله ، ودومین فرد ، برادرزاده دیگر من علی بن ابی طالب عليه‌السلام ، وسومین شخص همسر محمد است واو مدعی است که آیین وی از طرف خداوند نازل شده است واکنون در روی زمین ، جز این سه نفر کسی از این دین پیروی نمی کند. (۱)

این قضیّه به خوبی نشان می دهد که در آغاز دعوت پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله غیر از همسرش خدیجه ، تنها علی عليه‌السلام آیین او را پذیرفته بوده است.

__________________

۱ ـ به مآخذ زیرنگاه کنید :

ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، تحقیق : محمد ابوالفضل ابراهیم ، ج ۱۳ ، ص ۲۲۶.

طبری ، محمد بن جریر ، تاریخ الأمم والملوک ، ج ۲ ، ص ۲۱۲ (با اندگی اختلاف در الفاظ).

ابن ابی الحدید در همان کتاب این قضیه را از قول عبدالله بن مسعود نیز نقل کرده است که او نیز در سفر به مکه ، شاهد چنین صحنه ای بوده است.

۷۵۸۱