«خالد بن عبدالله قسری» (۱) ششصد هزار درهم پول به تو داده است ، اینک باید آن پول را تحویل بدهی.
خالد چیزی نزد من ندارد.
پس باید پیش یوسف بن عمرو درعراق بروی. تا او تو را با خالد روبه رو کند.
مرا نزد فرد پستی از قبیله ثقیف نفرست که به من اهانت کند.
چاره ای نیست ، باید بروی!
آن گاه گفت :
شنیده ام خود را شایسته خلافت می دانی وفکر خلافت ر ا در سر می پرورانی ، در حالی که کنیززاده ای بیش نیستی وبه کنیززاده نمی رسد که بر مسند خلافت تکیه بزند.
آیا خیال می کنی موقعیت مادرم از ارزش من می کاهد؟ مگر فراموش کرده ای که «اسحاق» از زن آزاد به دنیا آمد ه بود ، ولی مادر «اسماعیل» کنیزی بیش نبود ؛ با این حال خداوند پیامبران بعدی را از نسل اسماعیل قرار داد وپیامبر اسلام صلىاللهعليهوآله نیز از نسل او است.
آن گاه زید ، هشام را نصیحت نمود واو را به تقوی وپرهیزگاری دعوت کرد. هشام گفت :
آیا فردی مثل تو مرا به تقوا وپرهیزگاری دعوت می کند؟
__________________
۱ ـ خالد بن عبدالله پیش از یوسف بن عمرو ، استاندار عراق بود. او مردی نیرومند ومقتدر بود ومدت ها از طرف هشام استانداری نقاط مختلف را به عهده داشت. نفوذ واقتدار وی دشمنانش را برضد او برانگیخت وسبب شد که از او نزد هشام بدگویی کرده نظر وی را درباره خالد منحرف سازند. سرانجام هشام او را از پست استانداری عزل نموده به زندان افکند وبه جای او یوسف بن عمرو را منصوب نمود. مهم ترین اتهام خالد ، گرایش به بنی هاشم بود. به همین جهت ، اتهامی که برای زید تراشیدند ، این بود که خالد ، پول هایی از بیت المال را به او داده است! (سیدامیر علی ، مختصر تاریخ العرب ، تعریب : عفیف البعلبکی ، ص ۱۵۴).