ملاقات خواست. امام اجازه نداد.

ابوحنیفه گوید : دمِ در ، مقداری توقف کردم تا این که عده ای از مردم کوفه آمدند ، واجازه ملاقات خواستند. امام به آن ها اجازه داد. من هم با آن ها داخل خانه شدم ، وقتی به حضورش رسیدم گفتم :

شایسته است که شما نماینده ای به کوفه بفرستید ومردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله نهی کنید ، بیش از ده هزار نفر در این شهر به یاران پیامبر ناسزا می گویند. امام فرمود :

مردم از من نمی پذیرند.

چگونه ممکن است سخن شما را نپذیرند ، در صورتی که شما فرزند پیامبر خدا هستید؟

تو خود یکی از همان هایی هستی که گوش به حرف من نمی دهی. مگر بدون اجازه من داخل خانه نشدی وبدون این که بگویم ننشستی وبی اجازه شروع به سخن گفتن ننمودی؟

آن گاه فرمود :

شنیده ام که تو براساس قیاس (۱) فتوا می دهی؟

آری.

وای برتو! اولین کسی که بر این اساس نظر داد ، شیطان بود ؛ وقتی که خداوند به او دستور داد به آدم سجده کند ، گفت : «من سجده نمی کنم ، زیرا که مرا از آتش آفریدی واو را از خاک وآتش گرامی تر از خاک است».

(سپس امام برای اثبات بطلان «قیاس» ، مواردی از قوانین اسلام را که برخلاف این اصل است ، ذکر کرد وفرمود :)

به نظر تو کشتن کسی بناحق مهم تر است ، یا زنا؟

__________________

۱ ـ قیاس عبارت است از این که حکمی را خداوند برای موردی بیان نموده باشد وبدون این که وجود علت آن حکم در مورد دیگری شناخته گردد ، در مورد دوم هم جاری گردد.

۷۵۸۱