تمام ، نامه پیامبر را دریده بود) از جانب غرب ، امپراتوری روم شرقی وایادیش ، در قطر عربی ، وبالأخره در داخل شبه جزیره نیز ، ستون پنجمی به نام منافقان ، در کمین نشسته بودند که در اولین فرصت ، نهال نوپای اسلام را از ریشه در آورند ، در چنین شرائطی ، شایسته ترین اقدام این بود که فردی لایق وشایسته توسط خود پیامبر برای رهبری امت ، تعیین گردد وبا این تمهید ، راه بر اختلاف میان امت بسته شود ، وراه نفوذ دشمن مسدود گردد. آری حفظ کیان اسلام جوان که سه دشمن مزبور چون اژدهایی خطرناک برای بلعیدن آن دهان باز کرده بودند ، در گرو آن بود که طرحی از جانب صاحب شریعت ریخته شود که بر اساس آن از دامنه اختلاف ها کاسته گردد وجامعه به جای این که در خود فرو رود ، در فکر دشمن باشد وبرگزیده الهی ، با بسیج نیروهای متحد امّت ، نقشه های دشمن را در داخل وخارج نقش بر آب سازد.

این جاست که به گفته شیخ الرئیس : تعیین جانشین از سوی پیامبر ، به صواب نزدیک تر است ، زیرا (تنها) در این صورت است که کار به اختلاف ودسته بندی میان امت نمی کشد. (۱)

بررسی تاریخ صحابه ویاران پیامبر وتابعان پس از آنان ، به روشنی حاکی است که مزاج جامعه آن روز ، یک مزاج اختلاف انگیز بود. از همان روزی که پیامبر گرامی وارد مدینه گشت ، دو دلی ، بلکه گاه صف آرایی میان انصار ومهاجر کاملاً مشهود بود ، ودر مواردی ، نظیر مسأله إفْک ، این اختلاف بالا می گرفت. (۲) چنان که در اجتماع سقیفه بنی ساعده که پس از درگذشت رسول خدا ، انصار ، خودسرانه تشکیل دادند وبعداً گروهی برای خنثی کردن تصمیم های انصار وقبضه قدرت به آن جا رفتند این مسئله به اوج خود رسید. با توجه به این نکات ،

__________________

۱ ـ والإستخلاف بالنص أصوب ، فانّ ذلک لا یؤدّی إلی التشعب والتشاغب والإختلاف. (شفاء ، چاپ ایران ، ج ۲ ، ص ۵۵۸ و ۵۶۴).

۲ ـ صحیح بخاری ، ج ۵ ، ص ۱۱۹ ، باب غزوه بنی مصطلق.

۷۵۸۱