(عليه السلام) را شفاء دادن بيماران، و معجزه پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را قرآن کريم قرار داد؟» فرمود: «هنر رايج حضرت موسى (عليه السلام) سحر و جادو بود از اينروى، خداى متعال معجزه آن حضرت را شبيه کارهاى آنان قرار داد تا عجز و ناتوانى خودشان را از آوردن مانند آن دريابند. و هنر رايج زمان حضرت عيسى (عليه السلام) فنّ پزشکى بود از اينروى، خداى متعال معجزه آن حضرت را شفاء دادن بيماران علاج ناپذير، قرار داد تا جهت اعجاز آنرا بخوبى درک کنند. اما هنر رايج در زمان پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) سخنورى و چکامه سرايى بود از اين جهت، خداى متعال قرآن کريم را با زيباترين اسلوب، نازل فرمود تا برترى اعجازآميز آنرا باز شناسند(١).»
بارى، بزرگترين سخن شناسان آن عصر، مانند وليد بن مغيره مخزومى و عتبة بن ربيعه و طفيل بن عمرو، به نهايت فصاحت و بلاغت قرآن و برترى آن بر شيواترين سخنان بشرى، گواهى دادند(٢). و در حدود يک قرن بعد، کسانى امثال ابن ابى العوجاء و ابن مقفّع و ابوشاکر ديصانى و عبدالملک بصرى، تصميم گرفتند که توان خود را در معارضه با قرآن بيازمايند و يک سال تمام، نيروى خود را بر سر اين کار گذاشتند ولى کوچکترين کارى از پيش نبردند و سرانجام، همگى در برابر عظمت اين کتاب الهى، زانوى عجز و حيرت به زمين زدند و هنگامى که در مسجدالحرام جلسهاى براى بازرسى کارهاى يک ساله شان تشکيل داده بودند امام صادق (عليه السلام) از کنار ايشان عبور کرد و اين آيه شريفه را تلاوت فرمود:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض ظَهِيراً»(٣).
ب- اُمّى بودن آورنده
قرآن کريم، کتابى است که با وجود کوچکى نسبى حجم، مشتمل بر انواعى از معارف و علوم و احکام و قوانين فردى و اجتماعى است و بررسى کامل هر دسته از آنها نيازمند به گروههاى متخصصى است که در طول ساليان دراز، به تحقيق و تلاش علمى
__________________
١. ر. ک: اصول کافى، ج ١، ص ٢٤.
٢. ر. ک: اعلام الورى، ص ٢٧، ٢٨ و ص ٤٩. و سيره ابن هشام، ج ١، ص ٢٩٣، و ص ٤١٠.
٣. سوره اسراء، آيه ٨٨، و نورالثقلين در ذيل همين آيه.