اما اعتقاد به قضاء و قدر عينى، مخصوصاً اعتقاد به سرنوشت حتمى، اشکال دشوارترى دارد که بايد به پاسخ آن بپردازيم هر چند پاسخ اجمالىِ آن در بحث از توحيد به معناى تأثير استقلالى، دانسته شد.

رابطه قضاء و قدر با اختيار انسان

دانستيم که مقتضاى اعتقاد به قضاء و قدر عينى الهى اينست که وجود پديده ها را از آغاز پيدايش تا دوران شکوفايى و تا پايان عمر، بلکه از هنگام فراهم شدن مقدماتِ بعيده تحت تدبير حکيمانه الهى بدانيم و فراهم شدن شرايط پيدايش و رسيدن به مرحله نهائى را مستند به اراده الهى بشماريم(١).

به ديگر سخن: همانگونه که وجود هر پديده;اى انتساب به اذن و مشيّت تکوينىِ خدا دارد و بدون اذن او هيچ موجودى پا به عرصه وجود نمى;نهد همچنين پيدايش هر چيزى مستند به تقدير و قضاء الهى است و بدون آن، هيچ موجودى شکل و حدود ويژه خودش را نمى;يابد و به سرانجام خودش نمى;رسد. و بيان اين انتساب و استنادات، در واقع، تعليم تدريجىِ توحيد به معناى استقلال در تأثير است که از والاترين درجات توحيد مى;باشد و نقش عظيمى در سازندگى انسانها دارد چنانکه قبلا اشاره کرديم.

اما استناد پديده ها به اذن و حتى به مشيّت خدا، آسان يابتر و قابل فهم;تر است به خلاف استناد مرحله نهائى و تعيّن قطعى آنها به قضاء الهى که به دليلِ دشواريابى آن، بيشتر مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. زيرا جمع بين چنين اعتقادى با پذيرفتن اختيار انسان در رقم زدن سرنوشت خويش بسيار مشکل است و از اينروى، گروهى از متکلمين (اشاعره) که شمول قضاء الهى را نسبت به رفتار انسانها پذيرفته بودند گرايش به جبر پيدا کردند، و گروهى ديگر (معتزله) که نمى;توانستند جبر و پى آمدهاى وخيم آن را بپذيرند منکر شمول قضاء الهى نسبت به افعال اختيارى انسان شدند و هر دسته، آيات و رواياتِ مخالف با نظريه خودشان را

__________________

١. انطباق اراده و قضاء الهى بر يکديگر (بحسب مورد) از تطبيق آيه (٤٧) آل عمران بر آيه (٨٢) از سوره يس «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛ روشن مى;شود.

۵۱۱۳