الهى و قرآن کريم و مانند آنها، خارج از عرف محاوره است و بايد از آنها اجتناب کرد.
صدق
سخنان الهى اگر به صورت امر و نهى و انشاء باشد وظايف عملى بندگان را تعيين مىکند و جاى اتّصاف به صدق و کذب را ندارد. اما اگر بصورت اِخبار از حقايق موجود يا حوادث گذشته و آينده باشد متّصف به صدق مىگردد چنانکه قرآن کريم مىفرمايد: «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثاً»(١)و هيچکس هيچ گونه عذرى براى عدم قبول آنها نخواهد داشت.
اين صفت، اساس اعتبار نوع ديگرى از استدلال (استدلال نقلى و تعبّدى) براى اثبات مسائل فرعى جهان بينى و بسيارى از مسائل ايدئولوژى را تشکيل مىدهد.
از جمله دلايل عقلى که براى اثبات اين صفت مىتوان اقامه کرد اينست که سخن گفتن خدا از شئون ربوبيّت الهى و تدبير جهان و انسان، و براساس علم و حکمت، و به منظور هدايت مخلوقات و فراهم کردن وسيله شناختهاى صحيح براى مخاطبين است و اگر امکان مخالفت با واقع داشته باشد اعتمادى بر آنها نخواهد بود و موجب نقض غرض شده خلاف حکمت الهى خواهد بود.
__________________
١. سوره نساء، آيه ٨٧.