ضمناً راه بازشناسى اين دو نوع از خوارق عادت «الهى و غيرالهى» نيز معلوم شد يعنى اگر انجام دادن امر خارق العادهاى قابل تعليم و تعلّم باشد يا فاعل ديگرى بتواند جلو ايجاد يا ادامه آنرا بگيرد و اثرش را خنثى سازد از قبيل خوارق عادت الهى نخواهد بود. چنانکه تبهکارى و فساد عقايد و اخلاق شخص را مىتوان نشانه ديگرى بر عدم ارتباط وى با خداى متعال، و شيطانى يا نفسانى بودن کارهايش بحساب آورد.
در اينجا مناسب است به نکته ديگرى اشاره کنيم که فاعل کارهاى خارق العاده الهى را مىتوان خداى متعال دانست (علاوه بر فاعليتى که نسبت به همه مخلوقات و از جمله پديده هاى عادى دارد) از اين نظر که تحقق آنها منوط به اذن خاص وى مىباشد(١)، و مىتوان آنها را به وسايطى مانند فرشتگان يا پيامبران، نسبت داد به لحاظ نقشى که بعنوان واسطه يا فاعل قريب دارند چنانکه در قرآن کريم، احياء مردگان و شفاء بيماران و خلق طير، به حضرت عيسى (عليه السلام) نسبت داده شده است(٢) و بين اين دو نسبت، تعارض و تضادى وجود ندارد زيرا فاعليّت الهى در طول فاعليّت بندگان است.
ويژگى معجزات انبياء
سومين مطلبى که در تعريف معجزه، به آن اشاره شد که معجزات پيامبران، نشانه صدق ادّعاى ايشان است و از اينروى، هنگامى که امر خارق العادهاى باصطلاح خاصّ کلامى «معجزه» ناميده مىشود که علاوه بر استناد به اذن خاص الهى، بعنوان دليلى بر پيامبرى پيامبران پديد آيد. و با اندکى تعميم در مفهوم آن، شامل امور خارق العادهاى نيز مىشود که بعنوان دليل بر صدق ادّعاى امامت، انجام يابد. و بدين ترتيب، اصطلاح «کرامت» اختصاص مىيابد به ساير خارق العاده هاى الهى که از اولياء خدا صادر مىشود در برابر خوارق عادتى که مستند به نيروهاى نفسانى و شيطانى است مانند سحر و کهانت و اعمال مرتاضان، اينگونه اعمال، هم قابل تعليم و تعلّم است و هم بوسيله نيروى قويترى مغلوب مىگردد و معمولاً الهى نبودنِ آنها را مىتوان از راه فساد عقايد و اخلاقِ صاحبانشان نيز شناخت.
__________________
١.ر. ک: سوره رعد آيه ٣٧، سوره غافر آيه ٧٨.
٢.ر. ک: سوره آل عمران آيه ٤٩، سوره مائده آيه ١١٠.