بررسى اصل دوم
در اين اصل بر ازلى و ابدى بودن مادّه، تأکيد و سپس نتيجه گيرى شده که مادّه، ناآفريدنى است.
ولى اولا ازلى و ابدى بودن مادّه، براساس دلايل علمى و تجربى، قابل اثبات نيست، زيرا بُرد تجربه، محدود است و هيچ تجربهاى نمىتواند بى نهايت بودن جهان را از نظر زمان يا مکان، اثبات کند.
و ثانياً فرض ازلى بودن مادّه، مستلزم بى نيازى آن از آفريننده نيست چنانکه فرض يک حرکت مکانيکىِ ازلى، مستلزم فرض نيروى محرک ازلى است نه بى نيازى آن از نيروى محرّک.
افزون بر اين، ناآفريدنى بودن مادّه به معناى واجب الوجود بودنِ آن است و در درس هشتم اثبات کرديم که محال است ماده، واجب الوجود باشد.
بررسى اصل سوم
اصل سوم، انکار هدفمندى جهان است که نتيجه طبيعىِ انکار آفريدگار مىباشد و طبعاً با اثبات وجود خداى حکيم، اين اصل هم ابطال مىشود. علاوه بر اين، جاى اين سؤال هست که چگونه هر انسان عاقلى با مشاهده نظام شگفت انچيز جهان و هماهنگى پديده هاى آن و فوايد و مصالح بيشمارى که بر آنها مترتّب مىشود، پى به هدفمندى جهان نمىبرد؟!
بررسى اصل چهارم
چهارمين اصلِ جهان بينى مادّى، منحصر دانستن عليّت در روابط مادّى پديده هاست که اشکالات زيادى بر آن، وارد مىشود و مهمترين آنها از اين قرار است:
نخست: آنکه طبق اين اصل نبايد هيچگاه موجود جديدى در جهان بوجود بيايد در صورتى که ما همواره شاهد پيدايش موجودات نوينى به خصوص در عالم حيوانات و انسان هستيم که مهمترين آنها حيات و شعور و عواطف و احساسات و فکر و ابتکار و اراده است.