مقدّمه

يکى از مسائل جنجالىِ علم کلام، مسأله اراده الهى است که از جهاتِ متعددى مورد بحث و اختلاف، واقع شده است مانند اينکه: آيا اراده از صفات ذاتى است يا از صفات فعلى؟ و آيا قديم است يا حادث؟ و آيا واحد است يا متعدد؟ و...

و اين همه، علاوه بر مباحثى است که در فلسفه، پيرامون مطلق اراده و به ويژه اراده الهى، مطرح شده است.

بديهى است بحث گسترده پيرامون اين موضوع، متناسب با اين کتاب نيست. از اينروى، نخست توضيحى درباره مفهوم اراده مى‌دهيم و آنگاه به بيان فشرده‌اى پيرامون اراده الهى مى‌پردازيم.

اراده

واژه «اراده» در محاورات عرفى، دست کم به دو معنى استعمال مى‌شود: يکى دوست داشتن، و ديگرى تصميم گرفتن بر انجام کار.

معناى اول از نظر مورد، خيلى وسيعتر است و شامل دوست داشتنِ اشياء خارجى(١) و افعال خود شخص و افعال ديگران نيز مى‌شود. بخلاف معناى دوم که تنها در مورد افعال خود

__________________

١. مانند اين آيه شريفه «تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا وَ اللّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ» سوره انفال، آيه ٨٧.

۵۱۱۳