ديگر سخن: وجوب عصمت انبياء در تلقى و ابلاغ پيام الهى، و همچين لزوم وجود راهى براى اثبات نبوت پيامبران براى ديگران.
پس از آنکه مسائل بنيادى وحى و نبوت بوسيله دليل عقلى، تبيين شد آنگاه نوبت مىرسد به مسائل ديگرى از قبيل تعدّد انبياء و کتب و شرايع آسمانى، و تعيين آخرين پيامبر و آخرين کتاب آسمانى، و نيز تعيين جانشينان او.
اما اثبات همه اين مسائل با برهان عقلى، ميسر نيست و در بسيارى از موارد بايد از دلايل نقلى و تعبّدى، بهره گرفت.
متد تحقيق در علم کلام
با توجه به آنچه گفته شد فرقهاى اساسى بين فلسفه و علم کلام، روشن مىشود زيرا فلسفه، تنها از مسائلى است که با دليل عقلى، اثبات مىگردد ولى علم کلام، شامل مسائلى است که جز با دليل نقلى و تعبّدى، قابل اثبات نيست.
به ديگر سخن: نسبت بين مسائل فلسفه و مسائل علم کلام «عموم و خصوص من وجه» است. يعنى در عين حال که فلسفه و کلام، داراى مسائل مشترکى هستند با اسلوب تعقّلى، اثبات مىشود هر کدام از آنها مسائل ويژه خود دارند ولى مسائل ويژه فلسفه نيز که با اسلوب تعقّلى، بيان مىشود. به خلاف مسائل ويژه کلام که با اسلوب نقلى و تعبّدى، اثبات مىگردد، و به ديگر سخن: متد تحقيق در علم کلام «تلفيقى» و «دو گانه» است و در اين علم، هم از اسلوب تعقّلى و هم از اسلوب تعبّدى، استفاده مىشود.
يکى آنکه هرکدام از آنها علاوه بر مسائل مشترک (مانند مسائل خداشناسى) داراى مسائل ويژهاى است که در ديگرى مورد بحث واقع نمىشود.
دو ديگر آنکه: متد تحقيق در همه مسائل فلسفه، متد تعقّلى است بخلاف علم کلام که در پارهاى از مسائل (مانند مسائل مشترک بين فلسفه و کلام) از متد تعقّلى استفاده مىکند و در پارهاى از مسائل (مانند مسائل امامت) از اسلوب نقلى، بهره مىگيرد و در پارهاى ديگر از هر دو روش (مانند اثبات اصل معاد). لازم به تذکر است که مسائل خاص علم کلام که با