مى فرمايد: «لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمِين»(١)، و مىدانيم که هر گناهى دست کم، ظلم به نفس مىباشد و هر گنهکارى در عرف قرآن کريم «ظالم» ناميده مىشود پس پيامبران يعنى صاحبان منصب الهى نبوت و رسالت هم منزه از هرگونه ظلم و گناهى خواهند بود.
از آيات ديگر و نيز از روايات فراوانى مىتوان عصمت انبياء (عليهم السلام) را استفاده کرد که از پرداختن به آنها صرف نظر مىکنيم.
راز عصمت انبياء
در پايان اين درس، مناسب است اشارهاى به راز عصمت انبياء (عليهم السلام) داشته باشيم. اما راز مصونيّت ايشان در مقام دريافت وحى اين است که اساساً ادارک وحى از قبيل ادراکات خطابردار نيست و کسى که استعداد دريافت آنرا داشته باشد واجد يک حقيقت علمى مىشود که حضوراً آنرا با وحى کننده خواه فرشتهاى واسطه باشد يا نباشد مشاهده مىکند(٢) و امکان ندارد که گيرنده وحى، دچار ترديد شود که آيا وحى را دريافت داشته يا نه؟ و يا چه کسى به او وحى کرده است؟ و يا مفاد و محتواى آن چيست؟ و اگر در پارهاى از داستانهاى ساختگى آمده است که پيامبرى در پيامبرى خودش شک کرد يا مفاد وحى را درک نکرد يا وحى کننده را نشناخت کذب محض است و چنين اباطيلى شبيه آن است که گفته شود کسى در وجود خودش يا در امور حضورى و وجدانيش شک کرده است!!
اما بيان راز عصمت انبياء (عليهم السلام) در انجام وظايف الهى و از جمله ابلاغ پيام و رسالت پروردگار به مردم نياز به مقدمهاى دارد، و آن اين است:
کارهاى اختيارى بشر به اين صورت، انجام مىگيرد که ميلى در درون انسان نسبت به امر مطلوبى پديد مىآيد و در اثر عوامل مختلفى برانگيخته مىشود و شخص به کمک علوم و ادراکات گوناگونى راه رسيدن به هدف مطلوب را تشخيص مىدهد و اقدام به کارى متناسب با آن مىکند. و در صورتى که ميلهاى متعارض و کششهاى متزاحمى وجود داشته باشد سعى
__________________
١. سوره بقره، آيه ١٢٤.
٢. قرآن کريم در اين باره مىفرمايد: «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى». سوره نجم، آيه ١١