که ابعاد وجود او کدام است و هدف آفرينش او چيست.
بنابراين، يافتن ايدئولوژى صحيح يعنى همان نظام ارزشى حاکم بر رفتارهاى اختيارى در گرو داشتن جهان بينى صحيح و حل مسائل آن است و تا اين مسائل را حل نکند نمىتواند قضاوتى قطعى درباره ارزش رفتارها داشته باشد، چنانکه تا هدف، معلوم نباشد تعيين مسيرى که منتهى به آن مىشود امکان نخواهد داشت. پس اين شناختهاى نظرى که مسائل اساسى جهان بينى را تشکيل مىدهد در واقع مبناى نظام ارزشى و احکام عملى عقل بشمار مىرود.
نتيجه گيرى
اکنون با توجه به اين مقدمات مىتوانيم ضرورت پى جويى دين و تلاش براى بدست آوردن ايدئولوژى و جهان بينى صحيح را بدينگونه اثبات کنيم:
انسان فطرتاً طالب کمال انسانى خويش است و مىخواهد بوسيله انجام دادن کارهايى به کمال حقيقى خودش برسد. اما براى اينکه بداند چه کارهايى او را به هدف مطلوبش نزديک مىکند بايد نخست کمال نهائى خودش را بشناسد، و شناخت آن در گرو آگاهى از حقيقت وجود خودش و آغاز و انجام آن است، سپس بايد رابطه مثبت يا منفى ميان اعمال مختلف و مراتب گوناگون کمالش را تشخيص دهد تا بتواند راه صحيحى را براى تکامل انسانى خويش بيابد. و تا اين شناختهاى نظرى (اصول جهان بينى) را بدست نياورد نمىتواند نظام رفتارى (ايدئولوژى) صحيحى را بپذيرد.
پس تلاش براى شناختن دين حق که شامل جهان بينى و ايدئولوژى صحيح مىباشد ضرورت دارد، و بدون آن، رسيدن به کمال انسانى، ميسر نخواهد بود چنانکه رفتارى که برخاسته از چنين ارزشها و بينشهايى نباشد رفتارى انسانى نخواهد بود و کسانى که درصدد شناختن دين حق برنمى آيند يا پس از شناختن آن، از روى لجاج و عناد، کفر مىورزند و تنها به خواسته هاى حيوانى و لذتهاى زودگذر مادى، بسنده مىکنند در واقع حيوانى بيش نيستند چنانکه قرآن کريم مىفرمايد: «يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ»(١) و چون استعدادهاى
__________________
١. سوره محمد(ص)، آيه ١٢. همانند چهارپايان بهره مىگيرند و مىخورند.