الهى اقتضاء نمىکرد که قدرت بر ارائه معجزه را به او بدهد تا موجبات گمراهى بندگان را فراهم آورد.(١)
حاصل آنکه: عقل به روشنى درمى يابد که کسى شايستگىِ ارتباط خاص با خداى متعال و اعطاء قدرت بر انجام معجزات را دارد که به مولاى خودش خيانت نکند و موجبات گمراهى و بدبختى ابدىِ او را فراهم نياورد.
بنابراين، آوردن معجزه، دليل عقلىِ قاطعى بر صحّت ادعاى نبوّت خواهد بود.
پرسش
١- مفاد اصل عليّت چيست؟ و لازمه آن کدام است؟
٢- چرا پذيرفتن اصل عليّت، منافاتى با پذيرفتن اعجاز ندارد؟
٣- چرا تفسير اعجاز، به آگاهى از علل ناشناخته، صحيح نيست؟
٤- آيا پذيرفتن اعجاز، منافاتى با تغييرناپذيرى سنتهاى الهى دارد؟ چرا؟
٥- آيا انبياء ابتدائاً اقدام به آوردن معجزه مىکردند يا برحسب درخواست مردم انجام مىدادند؟
٦- چرا پيامبران به هر درخواستى براى معجزه، پاسخ مثبت نمىدادند؟
٧- توضيح دهيد که معجزه، تنها يک دليل ظنّى اقناعى نيست بلکه برهانى عقلى بر صدق ادّعاى نبوّت است.
__________________
١.ر. ک: سوره الحاقه: آيات ٤٤-٤٦ .