مخلوقات، انجام گيرد و نوعى رابطه و اضافه بين آفريننده و آفريدگان منظور شود تا مضهومى متضايف و قائم به طرفينِ اضافه بدست آيد. و از اينروى، ذات مقدس الهى، خودبخود و بدون لحاظ اين اضافات و نسبتها، مصداق صفات فعليّه نخواهد بود. و همين است فرق اساسى بين صفات ذاتيّه و فعليّه.

البته همانگونه که قبلا اشاره شد ممکن است صفات فعليّه را به لحاظ مبادى آنها در نظر گرفت و در اين صورت، بازگشت به صفات ذاتيّه مى‌کند چنانکه اگر خالق يا خلاّق به معناى کسى که مى‌تواند بيافريند در نظر گرفته شود به صفت «قدير» بازمى گردد يا صفت «سميع» و «بصير» اگر به معناى عالم به مسموعات و مبصرات باشد بازگشت به «عليم» مى‌کند.

از سوى ديگر ممکن است بعضى از مفاهيمى که از صفات ذاتيّه شمرده مى‌شود به معناى اضافى و فعلى در نظر گرفته شود و در اين صورت از صفات فعليّه، محسوب مى‌گردد چنانکه مفهوم «علم» در موارد متعددى در قرآن کريم به صورت صفت فعلى بکار رفته است(١).

نکته مهمى را که بايد در اينجا خاطر نشان کنيم اينست: هنگامى که رابطه‌اى بين خداى متعال و موجودات مادى در نظر گرفته مى‌شود و براساس آن، صفت فعلىِ خاصى براى خداى متعال، انتزاع مى‌گردد صفت مزبور به لحاظ تعلق به موجودات مادى که يک طرف اضافه را تشکيل مى‌دهند مقيد به قيود زمانى و مکانى مى‌گردد هر چند به لحاظ تعلق به خداى متعال که طرفِ ديگرِ اضافه مى‌باشد منزه از چنين قيود و حدودى خواهد بود.

مثلاً روزى دادن به يک روزى خوار، در ظرف زمانى و مکانى خاصى انجام مى‌گيرد، اما اين قيود، در حقيقت، مربوط به موجود روزى خوار است نه روزى دهنده. و ذات مقدس الهى از هرگونه نسبت زمانى و مکانى، منزه است.

اين، نکته‌اى است در خور دقت فراوان، و کليدى است براى حل بسيارى از مشکلات در زمينه شناخت صفات و افعال الهى که مورد اختلاف شديدى بين اهل بحث و نظر، واقع شده است.

__________________

١. ر.ک: آيه ١٨٧ و آيه ٢٣٥، از سوره بقره، و آيه ٦٦، از سوره انفال، و آيه ١٨ و ٢٧ از سوره الفتح و آيه ١٤٠ و ١٤٢ از سوره آل عمران و آيه ٩٤ از سوره مائده و آيه ١٦ از سوره توبه و آيه ٣١ از سوره محمد(ص) و...

۵۱۱۳