دو. اِلتِفات (١) : تغییر ساختار کلام ، به مقتضای حال وهوا یا سبک ، بر خلاف انتظار مخاطب ، به گونه ای که با ذوق هنری وادبی سازگاری داشته باشد. مثال این گونه تغییر ، گراییدن از خطاب به غیاب ودیگر بار به خطاب وآن گاه به تکلّم وحده است :

روزگار غریبی است دخترم! … این چه روزگاری است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی آورَد؟ … روزگار غریبی است دخترم! … آن روزها که مرا در حرا با خدا خلوتی دوست داشتنی بود …. (٢)

سه. اِستِطراد (٣) : پرداختن به یک پیام فرعی ، بدون آن که به پیام اصلی اثر لطمه ای وارد آید ، در جاییکه پرداختن به آن پیام فرعی ضرورت دارد ودر جای دیگر تدارک کردنی نیست. مثال را از مقاله «اخلاق وعلم الاجتماع» می آوریم ، آن جا که از خدمت ادبیات به اخلاق سخن می گوید وکتاب ها ونویسندگانی را برمی شمارد که با عنایت به جنبه های ادبی ، مقاصد اخلاقی داشته اند. سپس در یک بند (= پاراگراف) از روش خاصّ آناتول فرانس ، به تناسب حال وهوای بحث ، یاد می کند ودیگر بار پیام اصلی را پی می گیرد :

آناتول فرانس روش خاصّی داشت ونیشخندها وانتقادات خود را وسیله بیدارکردن مردم قرار داده بود … او معتقد بود که باید با نیش قلم ریشه سیئات اخلاقی را از اعماق روح مردم برآورد وبا انتقاد … جامعه را از بدی ها دور داشت وبه سوی نیکیها راند. (٤)

چهار. بزرگنمایی (٥) که خود سه صنعت را در بر می گیرد :

یکم. مبالغه : وصف یک پدیده در ابعادی بزرگ تر از آنچه هست ، لیکن به گونه ای که هم عقل آن را بپذیرد وهم در جهان بیرون تحقّق یابد. این تصویر زیبای مبالغه آمیز را از یک اثر شَطح گونه معاصر بخوانید که نیمه شب را به تصویر می کشد :

ساعتی دیگر نیمه شب فرا می رسد وبه یادبود شانه سری غریب ، قطره ای شبنم بر گونه زیباترین زنبق گلستان فرو می غلطد. (٦)

دوم. اِغْراق : وصف یک پدیده به شیوه ای بزرگنمایانه ، چنان که عقل آن را می پذیرد ، ولی در جهان بیرون عادتاً چنین تصویری آفریده نمی شود. نظاره همان تصویر زیبا را پی می گیریم

__________________

١ ـ apostrophe.

٢ ـ کشتی پهلوگرفته / ٩.

٣ ـ digression.

٤ ـ فریاد روزها / ٤١.

٥ ـ bombast ؛hyperbole.

٦ ـ نافله ناز / ١١٠.

۳۹۱۱