خدا برف را به اندازه بام می ده!

خوابِ پاسبان ، چراغِ دزده!

در حوضی که ماهی نداره ، قورباغه سپهسالاره!

شتر سواری دولا دولا نمی شه!

شغالی که از باغ قهر کنه ، منفعت باغبونه!

ظالم پای دیوار خودشو می کَنه!

فرزند بی ادب مثل انگشت ششمه. اگر ببُری درد داره ، اگر هم نبُری زشته!

فیل زنده اش صد تومنه ، مرده شم صد تومنه!

مادر را دل سوزد ، دایه را دامان!

ماهی ماهی را می خوره ، ماهیخوار هر دو را!

موش وگربه که با هم بسازند ، دکّان بقالی خراب می شه!

نه نماز شبگیر کن ، نه آب توی شیر کن!

وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی بشه!

هر که به یک کار ، به همه کار؛ هر که به همه کار ، به هیچ کار!

یک مُرده به نام ، بِه که صد زنده به ننگ!

بهره گیری از شعر

شعر معمولاً لطیف است واز این رو جان ها را به سوی خود می کشد ، به ویژه اگر با آهنگ مطبوع ومتناسبی آمیخته باشد. به همین دلیل ، بسیاری از نویسندگان می کوشند که نوشته های خود را با شعرهای نغز وزیبا درآمیزند. والبتّه کم هستند نویسندگانی که در این کار توفیق یابند؛ زیرا انتخاب شعر ، خود ، کاری بس مهم است. باید کوشید که شعر با تار وپود نثر در هم آمیزد وحضور خود را بر متن تحمیل نکند. به عبارت دیگر ، شعری همراه با نثر مفید است که خواننده را به تحسین وتأمّل وادارد ، نه به تعجّب وملال. بهره گیری از شعر در نوشته به دو شیوه انجام می پذیرد؛ یکی «دَرج» ودیگری «حَل». شیوه درج بسیار رایج تر وآسان تر از حل است. در شیوه درج ، نویسنده عین شعری را نقل می کند ، خواه یک مصراع باشد وخواه چندین بیت. امّا در شیوه حل ، از مفهوم واجزای شعر در نثر استفاده می شود ونه از عینِ آن. نمونه زیر ، مثالی است برای شیوه «حَل» :

باید کوکب هدایتی طالع می شد وراهبرانی راهْ بلد به یاری این کاروانیانِ سرگردانِ گم کرده راه می رسیدند تا از وادی حیرت به مأمن ومنزلگه یقین رهنمونشان می گشتند. (١)

__________________

١ ـ انسان صالح در تربیت اسلامی / ١٣.

۳۹۱۱