افعی کشتن وبچّه نگاه داشتن ، کار خردمندان نیست.

ای مردان! بکوشید یا جامه زنان بپوشید.

برادر که در بند خویش است ، نه برادر ونه خویش است.

عالم ناپرهیزگار کور مشعله دار است.

هر چه در دل فرو آید ، در دیده نکو نماید.

هنر چشمه زاینده است ودولت پاینده.

پوشاندنِ جامه محسوس بر پیکر معقول

بسیاری از نکته های ژرف اخلاقی وفلسفی واعتقادی وجز آنها را می توان به یاری محسوسات وواقعیت های ساده وگویا تبیین کرد. به ویژه آن گاه که خواننده با اصطلاح ها وتعابیر معارفی وحِکمی چندان آشنا نیست ، می توان از این شیوه استفاده برد. مثال این گونه بیان ، مقاله ای است با عنوان «یک نیروی مرموز».

در این مقاله ، نویسنده نخست از گل نرگس سخن می گوید که طراوت افزای مجلسی بوده است. آن گاه ، آهویی زیبا وفریبا را ترسیم می کند که ناگاه آن گل نرگس را فرو می بلعد. سپس از اشتیاق دوستان مجلس برای خوردن کباب گوشت آهو پرده برمی دارد وجدال آهو با کارد قصّاب را به خوبی وصف می نماید. بی درنگ ، نویسنده به سراغ پروفسوری می رود که در کار جرّاحی مغز بسیار استاد بوده واکنون ، خود ، با مرگ دست وپنجه نرم می کند وسرانجام ، مقهورانه جان می دهد. نویسنده این صحنه ها را جزء به جزء وکاملا محسوس وصف می کند وسپس از این دو صحنه ملموس ، به نتیجه واحد می رسد :

در این جا است که فطرت ووجدان انسان گواهی می دهد که یک نیروی نامرئی وقدرت قهّار بر این جهان حکومت می کند. قدرت های موجود زنده منحصر بود به قدرت نبات وحیوان وانسان؛ ومعلوم شد که قدرت نبات در قدرت حیوان وقدرت حیوان در قدرت انسان هضم می شود. وروشن شد که قدرت انسان هم در یک قدرت نامرئی ومجهول هضم می گردد وانسان حکومت مطلق بر این جهان ندارد …. (١)

بهره وری از تخیل

«تخیل» نیرویی است که صورت محسوسات را هنگام ناپدیدی آنها ، در ذهن فراهم می آورد وترکیب های زیبا وتازه ای را بر پایه آنها پدیدار می سازد. پس تخیل ، فضایی معنوی است که هنرمند را احاطه می کند تا از ورای آن ، جهان را آن طور که می خواهد ببیند. امّا در تخیل هنری ، شخصیت ها و

__________________

١ ـ یک نیروی مرموز ، مجلّهمکتب تشیع ، سال اوّل.

۳۹۱۱