اضافه تشبیهی

١. ویک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد

وباران تندی گرفت

وسَردَم شد

آن وقت ، در پشت یک سنگ

اجاق شقایق مرا گرم کرد (به باغ همسفران)

٢. وسُفالینه اُنس با نَفَس هایت آهسته تَرَک می خورْد (از روی پلک چشم)

٣. مَرتَعِ اِدراک خرّم بود (ورق روشن وقت)

٤. ونه آواز پَری می رسد از روزن منظومه برف (پَرهای زمزمه)

٥. دهان گلخانه فکر است (آفتابی)

٦. به سراغ من اگر می آیید

نرم وآهسته بیایید

مبادا که تَرَک بردارد ، چینی نازکِ تنهایی من (١) (واحه ای در لحظه)

٧. ظهرِ دَم کرده تابستان بود

پسر روشنِ آب لبِ پاشویه نِشَست

وعقاب خورشید آمد او را به هوا بُرد که بُرد (پیغام ماهی ها)

اضافه استعاری

١. روی این مهتابی ، خِشتِ غُربت را می بویم (غربت)

٢. دست هر کودک دَه ساله شهر ، شاخه معرفتی است (پشت دریاها)

٣. اگر کاشف معدن صبح آمد ، صدا کن مرا (به باغ همسفران)

انواع استعاره

١. نردبان از سَرِ دیوار بلند

صبح را روی زمین می آورْد (روشنی ، من ، گُل ، آب)

٢. با سبد رفتم به میدان

__________________

١ ـ مزار سهراب در مشهد اَردَهالِ کاشان است ، نزدیک مقبره امامزاده سلطان علی بن محمّد باقر (علیه السلام). رضا مافی همین قطعه را بر سنگ قبر او با خطّی خوش به یادگار نهاد.

۳۹۱۱